عده کمی به عنوان مقرّبان رحیمی که «کلمه مبارکه» هستند، به همراه پیروان خویش، یعنی اصحاب یمین که «کلمه طیبه» میباشند، به آسمان رحیمیت عروج میکنند؛[1] اما سایر مردم سرگرم زینتهای فریبنده دنیا بوده و چه بسا به سوی پستترین جایگاهها سقوط مینمایند. یکی از نشانههای غفلت و اسارت مردم در ظلمتکده مُلک، گرفتاری آنان در خشم و شهوت است؛ به گونهای که زن، این ارزشمندترین امانت رحمانی، در عالم خاک به پستترین و بیارزشترین موجود تبدیل شده و گوهر طهارت این حوریه بهشتی در بازار هوا و هوسِ مُلکیان…
نکتههای عرفانی از متشابهات قرآن
انسان برای نجات از اسفلِ مُلک و سِیر در آسمان ملکوت، علاوه بر شریعت، به معرفت هم نیازمند میباشد؛ زیرا ثمره شریعتِ برخاسته از اسلام، عمل به احکام است و نتیجه معرفتِ برخاسته از ایمان، عمل صالح میباشد که مزد آن، بهرهمندی از زیباییهای رحیمی است که همچون آبشار، پیوسته در جنت نعیم مقرّبین جاری میباشد. با وجود این، اکثریت دینداران از ایمان و عمل صالح بیبهرهاند و در نتیجه، به تکذیب صاحبان معارف میپردازند؛ در حالی که خداوند رحمان بهترین قضاوتکننده نسبت به آدمیان در سیر صعودی و نزولی…
حقیقت دین، حرکت صعودی انسان از «اسفل سافلینِ» زشتی و زمختی به سوی «اعلی علیینِ» زیبایی و لطافت است و به اشاره آیه ﴿قُلِ ادْعُوا اللهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ﴾،[1] پرواز به آسمان جمال رحیمیت، ابتدا با بُراق شریعت برای رسیدن به جایگاه الهی، و سپس، با بُراق معرفت برای نیل به حریم رحمانی میباشد. همانطور که انسان برای حرکت در امور دنیایی، به نور خورشید در روز، و به نور ماه در شب، محتاج است، برای حرکت در امور دینی، به شریعت الهی در سِیر ظاهری، و به معرفت رحمانی…
در آیات آغازین سوره طور که شبیه آیات ابتدایی سوره تین است، آمده: «قسم به طور و کتابِ نوشتهشده، در ورقی گشودهشده و قسم به خانه آباد و سقف بلندِ برافراشته و دریای متلاطم و لبریز.»[1] در حقیقت، خداوند در این آیات، به کوه طور، محل وحی بر حضرت موسی(ع) و کتاب توراتِ او که دربردارنده شریعت است، قسم یاد کرده. همچنین، به محل وحی بر حضرت محمد(ص)، به عنوان خانه آباد که کعبه معظمه میباشد و قرآنِ او که دریای خروشان و لبریز معارف است، سوگند خورده تا بگوید:…
همانطور که انجیر، شیرین و مورد علاقه عموم مردم است، شریعت نیز لذتبخش و مورد توجه اکثریت دینداران میباشد؛ اکثریتی که به عنوان جن و انس، به ظاهرِ دین اکتفا نموده و از معارف رحمانی گریزان میباشند[1] و در نتیجه، از سیر کمالی بازمانده و نسبت به خدای رحمان تنفّر نشان میدهند.[2] و همانگونه که زیتون، تلخ و مورد علاقه خواص مردم است، معرفت نیز دشوار و مورد اشتیاق اقلیت دینداران میباشد؛ البته همچنانکه تلخی میوه زیتون توسط عرضهکنندگان، زدوده میشود تا برای مشتاقانش قابل خوردن باشد، پیچیدگی معارف نیز…
آدمی برای حرکت و تلاش، به سلامتی و قدرت جسمانی نیاز دارد و اینها در گروِ استفاده از دو نوع طعام است: خوراکِ دارای قند همچون انجیر و خوراکِ دارای چربی همانند زیتون. میانهروی در مصرف اینگونه خوراکها، انسان را به مرز عمر طبیعی میرساند که به اشاره قرآن، هزار ماه (حدود 83 سال) است[1] و افراط و تفریط در استفاده از آنها به او آسیب وارد میکند. خداوند در ظاهر به این دو خوراک حیاتی در قالب میوه شیرینِ انجیر و میوه تلخِ زیتون قسم یاد کرده تا به…
حضرت موسی(ع) به واسطه دارا بودن مرحله نخستِ شرح صدر، یعنی صبر و تحمل در مسیر ابلاغ پیام الهی به فرعون و قوم او، رسالتش را بهنیکی انجام داد و در نهایت، با غرق شدن فرعون و لشکریانش، بنیاسرائیل را از چنگال ظلم او نجات بخشید و به موفقیت نایل گردید. اما آن پیامبر اولوا العزم با آن جایگاه و مقام والای پیامبری، چون از شرح صدر رحمانی بیبهره بود، در جریان دیدار حضرت خضر(ع)، نتوانست در برابر اعمال ولایی او صبر و استقامت نماید و در نتیجه، از دستیابی…
هنگامی که سینه آدمی وسعت مییابد و صبر و تحملش افزون میگردد، نوع گفتار و كردارش با دیگران، نیک و پسندیده گشته و با نرمی و ملاطفت همراه میشود و دشواریهای مأموریتش برای او آسان میگردد؛ مانند حضرت موسی(ع) كه از پروردگارش تقاضای شرح صدر كرد و از او خواست که کارش را آسان نماید؛ چرا که مأموریتِ رفتن او به سوی پادشاهی قدرتمند و مقتدر همچون فرعون، برای دعوت به سوی خدا، کاری بود بسیار خطیر و سخت؛ بهویژه آنکه از کودکی در دربار همین پادشاه رشد کرده و…
پیامبران الهی و اولیای رحمانی، هر کدام پیروان صدّیق و مطیعی دارند که کاملاً تسلیم پرورشدهنده خویشاند و بر اساس استعدادشان، به درجاتی از شرح صدر نایل شدهاند. پیروان انبیا به عنوان «اولوا الالباب» در اثر تسلیم و اتصال به نور الهی، شرکها را از دلشان زدودهاند و پیروان اولیا به عنوان «ابرار» به واسطه تسلیم و اتصال به نور رحمانی، علاوه بر شرکها، شکها را نیز از قلبشان پاک کردهاند و در پرتو چنین اتصال و تسلیمی، هیچگاه نورشان به خاموشی نمیگراید؛ چنانکه در مثال، چراغی که توسط سیم…
عرصه قیامت، محل ظهور حقایق انسان است و آنچه در طول زندگی دنیایی به واسطه گفتار و کردار بر لوح ضمیرش نقش بسته، در آنجا آشکار میشود. از اینرو، دلهای سنگی کافران و دشمنان ولایت، هیزم آتش جهنمی است[1] که سراسر وجودشان را فرا گرفته و سپس، خود آنان به عنوان «جهنم»، به سرای آخرت آورده میشوند؛ ﴿وَ جیءَ یوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ﴾؛[2] «و آورده شود در چنین روزی، جهنم.» از اینرو، بایسته است در همین دنیا به واسطه کوثر اولیای رحیمی، گل و گلزار باطنی، و رَوح و ریاحین بهشتی را…