قلب انسان، جام جهاننمایی است که قابلیت دریافت و انعکاس تمام حقایق هستی را دارد؛ به شرط آنکه در محضر مقرّبان رحیمی از آلودگیهای نفسانی و تعلقات مُلکی پاک شده باشد. از اینرو، خداوند در قرآن کریم، تزکیه را بر تعلیم کتاب و حکمت مقدم گردانیده[1] تا نشان دهد تنها راه رسیدن به علم کتاب و حکمت، همانا تزکیه و طهارت مرآت قلب میباشد؛ چنانکه میفرماید: «همانا منّت نهاد خداوند بر مؤمنان، زمانی که برانگیخت در میان ایشان، رسولی از خودشان تا تلاوت کند بر آنها آیاتش را و تزکیه…
نکتههای عرفانی از متشابهات قرآن
قرآن، جلوه کامل کتاب و حکمت است؛[1] زیرا نور الهی توسط روحالامین به عنوان کتاب، و نور رحمانی توسط روحالقدس به عنوان حکمت در آن تابیده است؛[2] به عبارت دیگر، قرآن کریم، هم دارای محکمات و هم دارای متشابهات میباشد. به عنوان مثال، کتاب و حکمت به منزله چراغ راهاند؛ ابتدا کتاب، چراغِ روشنیبخش عالم مُلک است برای رسیدن به کمال در «صراط مستقیم» و سپس، حکمت، چراغِ روشنیبخش عالم ملکوت است[3] برای رسیدن به جمال در «صراط حمید». رهرو طریق کمال و جمال، برای گذر از سرای مُلک و…
مهمترین سپاس و شکر برای انسانِ بهرهمند از حکمت که باعث افزوده شدن نعمتش میگردد، اوّل، بندگی پروردگار و دوم، خدمتگزاری به بندگان خدا، یعنی تزکیه و تطهیر آنان از شرک در پرتو عشق به پروردگار میباشد تا ایشان را از ظلمت به سوی نور رهنمون گردد. قرآن کریم، حضرت لقمان(ع) را از جمله اولیای اهل حکمت معرّفی نموده که پیوسته با انجام وظیفه بندگی حق و خدمتگزاری به خلق، شکرگزار پروردگارش بود و با نصایح دلسوزانه نسبت به دیگران، از جمله فرزندش، رأفت و مهربانی برخاسته از حکمت را…
اصل و اساس دین، «کتاب»، یعنی شریعت الهی است؛ همانطور که اصل قرآن، محکمات میباشد.[1] و هدف و نتیجه شریعت، «حکمت» یعنی معرفت رحمانی است؛ همچنانکه نتیجه محکمات قرآن، متشابهات میباشد. کتاب به واسطه استقرار «الله» در قلب، به ظهور میرسد و حکمت به موجب حضور «رحمان و رحیم» در قلب، تجلی میکند. از اینرو، حکمت مربوط به صفت رحمانیت و رحیمیتِ قلبی است که نشانه آن در ظاهر، آراستگی انسان به زیور بخشایندگی و مهربانی نسبت به دیگران است و نشانه آن در باطن، بهرهمندی او از روحانیت و…
خداوند در آیاتی از سوره «الرحمن»، سورهای که به عنوان عروس قرآن مطرح است، میفرماید: «خورشید و ماه به حساباند و ستاره و درخت سجده میکنند و آسمان را برافراشت و قرار داد میزان را تا تجاوز نکنید در میزان و بر پا دارید وزن را به عدالت و کم مکنید میزان را.»[1] در تأویل این آیات گفتنی است مراد از خورشید و ماه، رسالت الهی و ولایت رحمانی است که نقش بسزایی در حیات معنوی انسان و نیل او به کمال و جمال مطلق دارند و منظور از ستاره…
اصحاب یمین در دنیا، در بهشت مقرّبین از نعمت رحیمی «سلامِ» آنان بهرهمند بوده و در امنیت و آرامش کامل هستند. از اینرو، در آخرت نیز در گرو اعمالشان نمیباشند و بدون هیچگونه حساب و کتابی، همچنان در جایگاه بهشتی خود، یعنی در حریم مقرّبین به سر میبرند و از انواع مواهب الهی و رحمانی برخوردار میباشند. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «هر نفسی، در گرو آن چیزی است که کسب کرده، مگر اصحاب یمین که در بهشتها هستند. …»[1] ویژگی بارز اصحاب یمین در زندگانی دنیا، ایمان و اعتقاد…
به بیان قرآن کریم، اصحاب یمین از سایه درخت سِدر و آب ریزان و دیگر نعمات بهشتی بهرهمند هستند: «و یاران جانب راست، چه یاران جانب راستی! در [زیر] سِدر بیخار و درخت سبز خوشبوی دَرهمپیچیده و سایه کشیدهشده و آبی ریزان هستند.»[1] اما اصحاب شِمال از درخت زقّوم و آب جوشان و دود سیاه برخوردار میباشند: «و یاران جانب چپ، چه یاران جانب چپی! در آتش نفوذکننده و آب جوشان و سایهای از دود سیاه هستند. …سپس، بهدرستی که شما ای گمراهانِ تکذیبکننده! هرآینه میخورید از درختی از زقّوم.»[2]…
در دو سوره الرحمن و واقعه، حورالعین برای مقرّبان رحیمی ذکر گردیده؛ اما در دو سوره دخان و طور بیان شده که زنان حورالعین به ازدواج متقین در آورده میشوند؛ چنانکه میفرماید: «پرهیزکاران در بهشتها و نعمتها هستند. …و حوران فراخچشم را به ازدواج آنها در میآوریم.»[1] نکته قابل توجه این است که مقام مقرّبین رحیمی که خود، رَوح و ریحان و بهشت نعیماند، از متقین که همان ابرار میباشند، برتر است؛ زیرا آنها به مقام فنا و بقای ربوبی رسیدهاند و هیچگونه تیرگی و زشتی در ایشان راه ندارد…
ارزشمندترین و والاترین نعمتی که در دنیا از سوی حق به ابرار رحمانی و مقرّبان رحیمی عنایت میگردد، وجود زنان پاکدامنی است که در این عالم به موجب محافظت در قلعه امن ولایت، دست هیچ جن و اِنسی به آنها نرسیده و در سرای دنیا، چشم از نامحرمان ظاهری و باطنی فرو بستهاند. ویژگی تمام زنان بهشتی، محفوظ ماندن آنان از گزند خشم و شهوتِ جن و اِنس در حریم ولایی مقرّبین است؛ با این بیان که نسبت به اصحاب یمین (ابرار)، زنانی فروگرفته چشمان[1] و دوشیزه هستند[2] و نسبت…
از جمله تجربیات روحانی این حقیر، مشاهدهای است که قبل از راهیابی به محضر خضر طریقم، برایم رخ داد؛ بدین شرح که در یکی از سحرگاهان سال 1364 شمسی، در عبادتگاه خصوصیام رو به قبله متذکر به ذکر «لا إله إلّا الله» بودم که در حالت خلسه، ناگهان مشاهده نمودم: دو نفر، با اندکی فاصله از یکدیگر و با سرعت از درونم بیرون دویدند؛ اوّلی، شخصی شرور و زشترو، و دومی، جوانی خوشسیما و نورانی بود که با غضب به دنبال نفر اوّل میدوید و در دو قدمی من، آن…