هنر نقاشی

play_circle_filled
pause_circle_filled
volume_down
volume_up
volume_off

ماجرای ورود استاد به عرصه هنر در ضمن ادامه فعاليت در ورزش كشتی، از آنجا شروع شد كه ايشان در سن 27 سالگی در حالی‌که در كارخانه نساجی شهر ری مشغول به‌ كار بودند، يكی از روزها ناگهان دچار تحول شديد روحی شده و به ايشان الهام می‌گردد كه «تو هنرمند می‌شوی‌!» به دنبال اين الهام روحانی، آن‌چنان اشتياقی نسبت به هنر نقاشی احساس می‌نمايند كه پيوسته با خود زمزمه می‌كنند: «من هنرمند می‌شوم!» ذوق و علاقه استاد به قدری بود كه در مواجهه با هر يك از كارگران كارخانه با تكرار اين جمله كه «من هنرمند می‌شوم!» هيجان و اشتياق وافر خود را نشان می‌دادند؛ هر چند آن‌ها نسبت به اين سخن بی‌اعتنا بودند.

بعد از این الهام شگفت، جناب استاد دیگر آرام و قرار نداشتند و با قرض نمودن مقداری پول از همکاران خود، پیوسته لحظه‌ شماری می‌کردند که ساعت کار در کارخانه به پایان رسد. از این‌رو، پس از اتمام کار، بلافاصله سوار بر سرویس مسیر تهران، رهسپار خیابان لاله‌زار می‌شوند تا لوازم مورد نیاز خود را برای شروع کار نقاشی تهیه کنند. پس از جست‌وجوی زياد به يك مغازه نقاشی به نام «فروشگاه يمين» وارد می‌شوند كه فروشنده آن، زن جوان مسيحی بوده است. حال و هوای استاد به هنگام ورود به اين فروشگاه،‌ همان حال و هوايی است كه در كارخانه نساجی موقع آن الهام شگرف داشته‌اند؛ چرا که مشتاق و جست‌وجوگر، شيفته و مصمم و آكنده از عشق و شادمانی وارد آن فروشگاه می‌شوند. رفتار و حالت متفاوت استاد و اظهار این جمله که «من می‌خواهم هنرمند شوم»، توجه آن خانم مسیحی را به ايشان جلب می‌كند و او كه تحت تأثير علاقه وافر و هيجان‌زدگی استاد نسبت به نقاشی قرار گرفته، به ایشان می‌گوید: «کمی صبر کنید تا مغازه خلوت شود!» آن‌گاه پس از لحظاتی که مغازه از وجود ديگر مشتريان خالی می‌شود، ايشان را راهنمايی كرده و وسايل مورد نياز از جمله دو كتاب در زمينه آموزش نقاشی را در اختيارشان قرار می‌دهد و استاد با شوقی وصف‌ناپذیر رهسپار منزل می‌شوند و به محض رسيدن به منزل، به كمك راهنمايی‌های آن خانم مسيحی و مدل‌هايی كه دريافت كرده بودند، شروع به تمرين نقاشی نموده و در همان روز، اوّلين اثر خود را خلق می‌كنند.

اين‌گونه بود كه نسيم شوق و اميد در تار و پود وجود استاد دميده شد و با ذوقی سرشار، به هنر نقاشی روی آوردند و به مطالعه زندگی نقاشان و هنرمندان بزرگ جهان همچون: رافائل، رامبراند، روبنس، گویا و لئوناردو داوینچی پرداختند. در اين بين، زندگی و سبك «رامبراند» نابغه و نقاش چيره‌دست هلندی توجه ايشان را به خود جلب كرد. با استفاده از كتب راهنما، سبك كلاسيك او را که هميشه زمينه تابلوهايش تيره بوده و از يك كانون، نور و روشنايی ساطع می‌گردد، برگزيدند و با همّت و تلاش پيگير، راه پُر فراز و نشيب هنر را بدون درك محضر استاد و تنها با استفاده از كتب راهنما طی كردند.

از اين‌رو، در منزل استيجاری خود كه فقط دارای يك اتاق كوچك بود، با وجود داشتن چند فرزند خردسال، در گوشه‌ای از اتاق به تمرين و يادگيری اين هنر متعالی اقدام نمودند و سختی‌ها و مشكلات بسياری را در اين راه متحمل شدند. اگرچه نتيجه آن همه زحمات و كوشش‌های طاقت‌فرسا در آينده‌ای نه چندان دور، ترسيم تابلوهايی نفيس و زيبا در موضوعات گوناگون در ایران و برخی کشورهای دیگر بوده، اما در آن ماه‌های نخست، آثار هنری ايشان ارزش مالی نداشته و تهيه لوازم اين كار، مخارجی را بر هزينه‌های زندگی ايشان می‌افزوده است.

پس از چندی با انصراف از كارخانه نساجی، در سال ۱۳۴۸ش، مغازه‌ای را در محله «پل سيمان» شهر ری اجاره می‌كنند و علاوه بر منزل، به ادامه کار هنر نقاشی در آن مکان می‌پردازند.

در مسير زندگی هنری، همواره سعی استاد بر این بوده که قلم را با خميرمايه درد به صبغه عشق و معرفت آغشته ساخته و با توكل به خدای رحمان بر روی بوم، ترسيمگر هنر اصیل باشند.

در شهریور ماه ۱۳۵۸ش، استاد به توفیق ربوبی با سفر به کشور عربستان، جامه سفید احرام را بر تن نموده و به حرم امن الهی تشرف یافتند و در راستای بندگی عاشقانه خدای رحمان، زمزم جوشان عرفه را در سرزمین عرفات نوشیده، سرمست از شهد شهود، گلبانگ توحید را در قلب خویش طنین‌افکن ساختند و همگام با انجام مناسک الهی حج، به‌عنوان خدمه کاروان همواره در حال خدمت صادقانه به سر برده و به فعالیت‌های ثمربخشی در میان زائران ایرانی و خارجی مبادرت می‌ورزیدند.

در سال 1362ش، نیز جناب استاد با انگیزه فعالیت هنری، به مدت 4 ماه به دو کشور سوريه و لبنان مسافرت نمودند و در كنار ترسيم تابلوهای ماندگار، به تربيت و تعليم نقّاشی به جوانانِ هنردوست و سرشار از ذوق پرداختند.

استاد در اين سفر هنری و معنوی، توفیق یافتند تا اماكن مقدس انبيا و اوليای الهی(ع) را زيارت نمايند و در آن مقابر نورانی، لحظاتی را به خلوت دل بنشينند. زيارتگاه‌هايی نظير مرقد مطهر: حضرت هابيل(ع)، شيث نبی(ع)، حضرت نوح(ع)، صالح نبی(ع)، حضرت يوسف(ع)، و يحيای زكريا(ع) و نیز مقابر مشاهیر عرفان همچون شيخ محی‌الدين عربی که همگی از خاطرات ماندگار اين سفر به شمار می‌روند.

شایان ذکر است در فروردین‌ماه سال 1391ش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران کشور، مدرک هنری معادل لیسانس در رشته نقاشی را به جناب استاد اعطا نمود.

به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: