لطایف عارفانه

نکته‌های معنوی و کلمات حکیمانه استاد یعقوب قمری شریف‌آبادی 

201. اگر زمین در برابر خورشید به کمال و جمال رسیده، سببش آب است و اگر انسان در برابر پروردگار به کمال و جمال برسد، سببش کوثر است و کوثر نهری است در زیر عرش که حقیقتش عشق می‌باشد.

202. در گلزار رحيمی سه گروه‌اند: گروهی به مثابه حشرات، روزی‌خوار برگ‌های آن، گروهی مانند بلبلان، روزی‌خوار جمال آن و گروهی بسان پروانگان، روزی‌خوار شهد جمال آن می‌باشند.

203. عاقل به کسی گویند که پرنده افکارش در روشنایی روز و طائر احوالش در تاریکی شب به پرواز درآید.

204. انسان کامل در مرآت دل همچون تپش قلب متذكر به ذكر پروردگارش می‌باشد.

205. دنیا مانند مرداب متعفنی است که اهل آن همچون حشرات موذی می‌باشند.

206. کشتی عرش پرورگار توسط نسیم كوثر بر دریای عشق سیر می‌نماید.

207. اكثريت مردم صدای حمار را بر صوت بلبل ترجيح مي‌دهند.

208. دو چیز را از مردم باید پوشاند: زن و عشق. زن توسط لطافتش، عشق به واسطه معرفتش.

209. کارهای خارق‌العاده یا ملکوتی است یا ملکی. کارهای خارق‌العاده اولیای رحمانی در آسمان و کارهای خارق‌العاده اوليای شيطانی در زمين محقق می‌گردد.

210. عالم هستی اگر به شکل ذره‌ای درآید و آن ذره به قدری کوچک شود که به تصور بیاید، باز هم هستی است.

211. محبت، چراغ فروزنده بهشت، و شهوت، آتش سوزنده دوزخ می‌باشد.

212. شرک، عامل شک، و شک، عامل کفر، و کفر، عامل قتل می‌باشد.

213. همان‌گونه که نقش خورشید در زمین، بدون آب منعکس نمی‌شود، وجه خدا هم در دل بدون کوثر انعکاس نمی‌یابد.

214. انسانی که دو خدا دارد، مانند زمینی است که دو خورشید دارد.

215. آن کس که گِل وجودش به آتش عشق پخته گردد، هرگز به دنیا نچسبد.

216. اعتقاد به خدا همانا ارتباط با خدا می‌باشد.

217. انسان كامل به کسی گویند که آنچه از غیب و شهود ‌گوید، خود تجربه کرده باشد.

218. عقل، رسول روح در برابر نفس است و نفس، رسول عقل در برابر جسم می‌باشد.

219. توجه به صورت، سبب محبت و فتوت است و توجه به عورت، سبب شهوت و غضب می‌باشد.

220. دنیا جنگل جنبدگان است. آدم در آن همچون فرشته‌ای تنها در غربت به سر می‌برد.

221. زن به محبت و مراقبت نیازمند است؛ نه به عورت و مقاربت.

222. بندگان خدا دل‌هایشان به نور عرش روشن و زبانشان به کلمات رحمان گویا می‌باشد.

223. دین با علم و سواد به دست نمی‌آید؛ بلکه با عشق و جهاد حاصل می‌گردد.

224. مرد در محافظت از زن همچون هسته‌ای می‌باشد که مغز خود را برای کشت از حشرات محافظت می‌کند.

225. مؤمنان همانند سنگ‌های آسمانی در دل ولیّ خدا همچون شهاب ثاقب فنا می‌گردند.

226. انسان هر چه عارف‌تر، ساکت‌تر؛ همچنانکه انسان هر چه جاهل‌تر، پُر حرف‌تر می‌باشد.

227. مريد، همچون هسته‌ای می‌باشد که توسط مراد، مغزش به كمال می‌رسد.

228. همان‌گونه که برای یافتن طلا شکافنده خاک می‌باشیم، برای یافتن جمال شکافنده دل باشيم.

229. مؤمن، بال‌های پرنده عشق را توسط عورت به آتش شهوت نمی‌سوزاند.

230. دو گروه سزاوار عذاب می‌باشند: مؤمنی که مشرکی را دعا کند و مشرکی که مورد دعای مؤمنی قرار گیرد.

231. عاقل به کسی گویند که نیازمند به معارف رحمان باشد.

232. انسان می‌تواند با یک نظر عمیق در عالم مُلک، پی به حقایق عالم ملکوت ببرد.

233. خروج دجال با چشم چپ، و ظهور عیسی(ع) با چشم راست تحقق می‌یابد.

234. نور رحمان از عالم انوار، عریان نازل می‌شود تا در عالم ارواح روح قدسی را همچون لباسی مقدس بر قامت خود انتخاب و بسان بُراقی تیزرو به سوی جمال بی‌‌نهایت در عوالم لطافت عروج کند.

235. بزرگ‌ترین ریاضت اولیای الهی، بصیرت آنان نسبت به بهیمیت آدمیان می‌باشد.

236. مرد به منزله خاك، زن به منزله آب و انسان کامل به منزله باغبان می‌باشد.

237. آن که جایگاه خود را بداند، عالِم است و آن که جایگاه خدا را بداند، عارف است.

238. زادگاه اولیای خدا، جایگاه طواف‌کنندگان و آرامگاه آنان، منزلگاه زیارت‌کنندگان می‌باشد.

239. همان‌گونه که ملکوت در باطن ملک است، معرفت هم در باطن محبت می‌باشد.

240. مردم یا به دین ملوک‌اند و یا به دین خلیل. اگر به دین ملوک‌اند، در شریعت موسای کلیم(ع) هستند و اگر به دین خلیل‌اند، در طریقت ابراهیم خلیل(ع) می‌باشند.

241. عصر ما بسان دریای پهناوری می‌باشد که آرامش آن توسط طوفان‌های هولناک ناپاکی‌ها از میان رفته و جنبندگان خود را توسط امواج سهمگین آنچنان با بی‌رحمی در اعماق خود غرق می‌کند که اثری از آن‌ها باقی نمی‌گذارد؛ مگر آن‌هایی که در سفینه نجات اولیای الهی می‌باشند.

242. عقل و نفس دو چراغ فروزان روح و جسم می‌باشند. چنانچه عقل بر نفس مسلط شود، عکس‌العمل پسندیده آن در جسم دیده می‌شود و اگر نفس بر عقل غالب شود، عکس‌العمل ناپسند آن در جسم مشاهده می‌گردد.

243. اگر میلیارد‌ها سال از اولیای الهی دور باشیم، تنها با یک آه سحرگاهی نزديك می‌شویم.

244. موجودات به منزله سلول‌های زمین‌اند. بین سلول‌های زمین، انسان کامل در اعلا مرتبه زمین می‌باشد.

245. همان‌گونه که آیینه زمین آب است، آیینه انسان هم کوثر می‌باشد.

246. دنیا با مخلوقاتش شب است. انسان کامل در بین مخلوقات، جلوه شب قدر است.

247. علت سرافکندگی ملائکه نزد آدم(ع)، افشای اسمای واقعی آنان بود که نام ابلیس از بین آن‌ها آشکار گردید.

248. قصه یوسف(ع) برای صاحبان عقل، مذموم، برای صاحبان عشق، مطلوب و برای صاحبان فنا مقبول می‌باشد.

249. عشق، بُراق آسمانی است به سوی بهشت. شهوت، الاغ زمینی است به سوی دوزخ.

250. جوانی نفس در بیست سالگی و جوانی عقل در چهل سالگی می‌باشد. چنانچه در بیست سالگی تحت تعلیم انسان کامل قرار گیرد، در چهل سالگی تبدیل به عقل و در شصت تبدیل به کمال و در هشتاد به جمال خود نایل می‌گردد.

keyboard_arrow_up
error: