251. همانگونه که لذات شهوات از عقل و علم نشأت میگیرد، لذات نعمات هم از عشق و معرفت صورت میپذیرد.
252. نزول روح و ملائکه برای هدایت جن و انس، بسان رؤیایی است در مقابل بیداری.
253. موسی کلیمالله(ع) به منزله خاک، عیسی روحالله(ع) به منزله آب، محمد رسولالله(ص) به منزله گُل، علی ولیّالله(ع) به منزله بلبل و فاطمه زهرا(س) به منزله پروانه گُل میباشند.
254. مؤمن در دنیا و آخرت توسط مرآت قلبش با نور امام زمانش میبیند.
255. اکثریت مردها توسط عشقورزی به زنها، بیراهه را بر راه راست ترجیح میدهند.
256. همانگونه که دنیا از نا اهلش فرار میکند، آخرت هم از نا اهلش میگريزد.
257. خدا یک عمر، حامل انسان است؛ انسان یک آن، شاکر خدا نيست.
258. همانگونه که میلیونها اسپرم در رحم فدا میشوند تا یک اسپرم، آدم بشود، میلیونها انسان هم در دنیا فدا میشوند تا یک آدم، انسان كامل بشود.
259. اسم اعظم به اسمی گویند که جلوهاش در ميان مردم، مستجابالدعوة باشد.
260. تعصب و حساسیتِ دو کس از نادانی است: مریضی که نیازمند طبیب حاذق باشد و معصيتکاری که نیازمند ولیّ كامل باشد.
261. زبان هر انسانی بيانگر صورت باطنی او و زبان هر حیوانی نشانگر صورت ظاهری او میباشد.
262. مُلک و ملکوت همانند بوم نقاشی است كه نقشآفرينشان قابيليان و هابيليان میباشند.
263. صاحبان دین دو گروهاند: گروه اول جن و انس، گروه دوم ملائكه و روح میباشند.
264. عشق یا بهشتی است یا دوزخی. منشأ عشق بهشتی، صورت و منشأ عشق دوزخی، عورت میباشد.
265. مرد و زن همچون خاک و آب تجلیگر جلال و جمال میباشند. خاك به منزله عقل، و آب به منزله عشق، روحبخش یکدیگرند.
266. دجال، همان یأجوج و مأجوج است كه با شکسته شدن سد، عده کثیری از عوام مردم به او ملحق تا آنکه به دست مسیحادَمی کشته میشود.
267. آدمیان مانند قطرات باران از دریای وحدت به خشکی کثرت میریزند تا به صورت نباتات گوناگون آشکار شوند و پس از انتقال به عالم غیب، ارواحی گوناگون برای آخرتشان باشند.
268. آدمیان دو گروهاند: گروهی زشترو به سوی اسفل سافلین با مرکب الاغ و گروهی مهرو به سمت اعلی علیین با مرکب بُراق به پیش میروند.
269. كلمات اولیای الهی برای مردم همانند سیلی طبیب است بر گوش بیمار بیهوش.
270. خانههای مؤمنان به منزله گلزار معطری است که باغبانانش اولیای الهی میباشند.
271. دنیا برای دو گروه، زمينی است که در آن کشت میکنند. قليلي همچون مقربان، باغبانان بوستاناند و كثيری همانند ابرار، كشاورزان صحرايند.
272. زنان برای مردان مظاهر زیبایی و آیینه عبرت آنان میباشند.
273. حقایق غیب برای عاقلانِ ابرار نمایان است.
274. دو حقیقت ظاهر و باطن است که توسط جلوههایشان شناخته میشوند: خورشید به واسطه آفتابش و الله به واسطه انوارش.
275. همانگونه که حیوانات برای امراض جسمانی خود به نزد پزشک نمیروند، جاهلان نیز برای امراض روحانی خود به نزد اولیای الهی نمیروند.
276. مردم به خیال خود مسلماناند؛ در صورتی که اسلام به تسلیم، و تسلیم به ایمان، و ایمان به یقین، و یقین به مشاهده حق میباشد.
277. غذای خورشيد گاز و ثمرش نور، غذای زمين آب و ثمرش گُل، غذای انسان عشق و ثمرش معرفت میباشد.
278. زنان برای مردان عاقل، طائران فردوس و برای مردان جاهل، ساحران دوزخ میباشند.
279. شناختن خدا توسط عوام همانند شناختن انسان توسط حیوان میباشد.
280. دنیا دوزخ شیطان، و آخرت بهشت رحمان است. گذر از دوزخ شیطان توسط کوثر رحمان ممكن میباشد.
281. همانگونه که هر هنرمند نقاشی بهترین اوقات زندگی را در هنرکده خود با دیدن آثار هنریاش میگذراند، هر ولیای از اولیای الهی نیز شیرینترین اوقات زندگیاش را با دیدن پیروان راستین خود میگذراند.
282. بذر ايمان را در سرزمین دل انسان كامل با کوثر عشق آبیاری کنیم تا شاهد خضرای آن باشیم.
283. حیرت، همچون دریای طوفانی است که با محبت آرام میگیرد.
284. محال است که هستی به نیستی، و نیستی به هستی تبدیل شود. هستی دريای بیانتهايی است که امواجش نور و ظلمت میباشد.
285. مسیر سالکان الهی در راه کمال، به مثابه گردونههای تو در تویی است که انتهایی برای آن نیست.
286. وادی حیرت برای مريد نسبت به مراد، مانند بیابان پهناوری است که در آنْ فرزند، دست از دست پدر رها کرده.
287. منزلگاه جاهلان، قبرستان است. چنانچه عالمی در خانه جاهلی باشد، همانند زندهای است که در قبر مردهای باشد.
288. مردم سه گروهاند: گروهی میبینند و میفهمند، گروهی میخوانند و میفهمند، و گروهی نه میبینند و نه میخوانند که بفهمند.
289. راه یافتن از کثرت به وحدت، همانند راه یافتن از خشکی به دریا است.
290. همانگونه که گُل توسط ساقه به ثمر میرسد، سالك هم توسط كامل به کمال میرسد.
291. قرآن، دریای بیکران الهی و باران رحمت رحمانی و نسیم حیاتبخش رحیمی است.
292. عجب است از كسانی كه به جمادی و نباتی و حیوانی روی میآورند، الّا به انسانی.
293. رسالت پیامبران الهی در چهل سالگی، و ولایت اولیای رحمانی در پنجاه سالگی آغاز میگردد.
294. اولیای رحمانی را با عشق و ایمان میشود سنجید، نه با عقل و برهان.
295. با نظر به سیمای اولیای الهی، نطفهها نورانی و نوزادان روحانی میگردند.
296. عشق به قدری متعالی است که ثمره ظاهریاش، فرزند و محصول باطنیاش، معرفت میباشد.
297. بهترین ارمغان اولیای رحمانی برای صابران، عشق است.
298. از احمقی است که در محضر اولیای الهی به جای عشق، عقل و به جای صبر، تعجیل و به جای سکوت، حرف باشد.
299. دنیا، مرداب متعفنی است که اهل آن همچون کِرمهای زشت توسط اوليای الهی به صورت پروانههای زیبا در میآیند.
300. بركناری حجاب مُلک و ملکوت، عشق است. عشق، مغناطیسی است از طرف رحمان که بعد از قرنها مَهرويی همچون مریم مقدس(س) را به نزد خود میکشاند.