هریک از این حقایق چهارگانه، تجاربی باطنی هستند که ویژگی مشترک بین همه آنها، حالت فنا و جدایی از عالم ظاهر است که بهواسطه جداشدن و دوری روح از جسم اتفاق میافتد؛ اما از نظر مدتزمان فنا و میزان جدایی روح از بدن، با یکدیگر متفاوتاند و ثمرات و نتایج مختلفی دارند و به ترتیب، از جهت شدت فنا، عبارتاند از: مرگ، خواب، مشاهده و مکاشفه. ـ در مرگ، جدایی و فنای تام رخ میدهد و ارتباط روح از جسم کاملاً قطع میشود و دیگر به آن باز نمیگردد و…
در امت رسول خدا(ص) بهرهمندان از گوهر گرانبهای عقل به سه گروه تقسیم میشوند: عدهای مسلمان همچون ابوذر در معرض تابش چراغ عقل رسالت الهی به بیان «کان َأَکثَرُ عِبادَةِ أَبیذَرٍّ رَحِمَهُ اللّهُ التَّفَکرُ وَ الْاِعْتِبارُ؛[1] بیشترین عبادت ابوذر، تفکر و عبرتجویی بود.» در مرتبه اولوا الالباب به تدبر و تفکر در آیات هدایتگر الهی میپردازند[2] و به شریعت گرمابخش مصطفوی عالِم میباشند. و گروهی دیگر چون سلمان به عنوان ابرار در پرتو تخلق به آداب محمدی و تمسک صادقانه به مهتاب منیر ولایی از چراغ عقل ولایت رحمانی برخوردارند…
یگانه مفتاح رهایی آدمی از گرداب جهالت و شهوت و خودبینی، تمسک به عروه وثقای وجود اولیای کامل الهی و اعتصام به «حَبْلُ الْمَتینِ»[1] انسان های کاملی است که کعبه دلشان منوّر به حضور خدای رحمان و مرآت قلبشان تجلّی گاه جمال دلربای رحیمی است. و انسان کمال جو کسی است که روزگاران مدیدی را در جست وجوی وجود معطر انسان کامل و خضر واصل می گذراند تا به مدد فیض قدسی، معتکف بهشت معارف و کوثر رموزات روحی و معنوی انسان کامل گردد و به برگ های سایه گستر شجره طیّبه ولایت، خود را زینت بخشد…
اگر چه اسلام به معنای مصطلح، آخرین دین الهی و کامل ترین آنهاست، اما از دیدگاه قرآنی مفهومی بس گسترده دارد و منظور از آن، صِرفاً دینی نیست که در مقابل سایر ادیان مثل مسیحیت و یهودیت قرار گرفته باشد، بلکه در معنای عامش به مفهوم تسلیم شدن در برابر خدای رحمان و انقیاد در مقابل اوامر اوست؛ چنان که حضرت علی(ع) می فرماید: «اﻹسلامُ هُوَ التَسْلیم؛[1] اسلام، همان تسلیم است.» از این دیدگاه، تمامی پیامبران الهی مسلمان بوده و به زینت تسلیم مزین بوده اند؛ اما از میان انبیای بزرگوار حق، نقش حضرت ابراهیم…
انسان، صورت كامل الهی و حقیقت آفریده شده در فراز آسمانِ «أَحْسَنِ تَقْويم«[1] است كه وجود راستقامتش از خاك مطهر سطح زمين به ظهور رسيده[2] و كوثر حيات بر بستر وجودش روان گشته،[3] و آنگاه به جایگاه «أَسْفَلَ سافِلِينَ»[4] تنزل نموده و در ظلمتكدۀ مُلك قرار گرفته تا با قدم سلوك در صراط جمال، مراتب تعالی روح را از عالم جمادی به سوی مرتبه والای رحمانی طی نماید. در این راه، جوینده وجه الهی تنها در پرتو تسلیم به دستان رحمانی انسان کامل، میتواند مراحل کمال را پیموده، به مأوای…
سالكان طريق کمال و جمال، در نخستين مرتبه از مراتب هفتگانه فرشتۀ عشق، يعنی عالم جمادی که حدفاصل میان کف پا تا مچ پای فرشته میباشد، با خوی ثروتجویی و قدرتطلبی برای به دست آوردن جاه و مال دنیایی تلاش میکنند؛ چرا که آدمی بر اساس خلقت جسمانیاش كه از آب و خاك آفریده شده، ميل و گرايش به عالم خاکی و مظاهر فريبندۀ جمادی دارد؛ «همانا مرد از زمين خلق شد، پس همتش صرفا در زمين است.»[1] همچنين، زن كه از وجود مرد ظهور يافته، همتش متمایل به زینتهای…
در عالم نباتی که فاصله میان مچ تا زانوی فرشته عشق میباشد، راهیان صراط كمال و جمال به جهت عیش و غفلت، همتشان را مصروف زینتهای لذتبخش طبیعت و تعلق به رنگهای دلفريب گوناگون ساخته، موجبات لغزش و تباهی نفس خویش را فراهم میآورند؛ چه اينكه گسترۀ عالم نباتی، جایگاه رياحين لذتبخش ظاهری در سرای ملك است كه جلوههای رنگين خلقت، لباس زمین را به زیبایی فریبنده آراسته است. آیه قرآنی «و در زمين آنچه را برای شما آفريد، رنگهايش مختلف است»[1] اگرچه دلالت بر جواز بهرهمندی از مظاهر رنگارنگ…
در عالم حیوانی که شامل زانو تا میانۀ بدن فرشته عشق میباشد و از سختترين مرتبۀ صعودی انسان در میان عوالم سهگانه ملکی به شمار میرود، راهیان وادی کمال و جمال، نفس شرور خویش را گرفتار دو قوۀ نیرومند خشم و شهوت میبینند[1] و در ظلمتکدۀ ملک به موجب غلبۀ اين دو نيروی حيوانی، اسير غفلت و انانیّت میشوند و وجودشان به سيرت پست بهيميّت تنزل مییابد.[2] در اين عالم، مهمترين عاملی كه نفس را به ظلمت و تباهی مبتلا میسازد، سلطۀ غرایز حیوانی بر وجود آدمی است[3]؛ چنان كه…
مرتبۀ انسانی، چهارمين عالم از عوالم فرشتۀ عشق است که حد فاصل میانی بدن تا قلب فرشته و مرز میان عالم حیوانی و عالم روحانی میباشد و آدمی، اين صورت خلق شده از نطفۀ مخلوط، به جهت برخورداری از عقل ملكوتی و نفس ملكی، در معرض امتحان ربوبی قرار میگیرد و در اين ميان، به موجب فروغ عقل الهی، راه شكر و هدايت را از بیراهۀ كفر و ضلالت باز میشناسد.[1] امیر مؤمنان، علی(ع)، دوگانگی عقل نورانی و نفس ظلمانی را در ضمير آدمی چنين ترسيم نموده است: «همانا خداوند…
راهیان صراط جمال در عالم روحانی که به مثابه سینه تا گردن فرشته عشق است، به سبب بهرهمندی از گوهر عشق و فنا در بارگاه مقربين در زمرۀ «عِبادُ الرَّحْمن» قرار میگیرند و همواره در محضر رحمانی عاشقانه قیام به بندگی نموده، فرشتهسيرت بر سجادۀ عشق، پيشانی سجود میسايند؛ چهاینکه به بیانِ «وَالْمَلا’ئِكَةُ الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ يَمْلِكُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ»[1] مؤمنان ابرار اهل ولایت، ملائکۀ حریم قدسیاند که در آسمان ملکوت عاشقانه صعود کردهاند و از ماسوای حق فانی شدهاند. سالكان طريق حق كه در این عالم جام عشق را از…