«منّ و سلوی»، خوراک قوم موسی کليمالله(ع) است که از نوعی شيره درخت و مرغ بريانشده به همراه نان تشکيل گشته و «مائده»، خوراک پيروان عيسی روحالله(ع) است که شامل ماهی بريانشده به همراه نان میباشد. مرغ، رزقی مربوط به خشکی، و ماهی، طعامی مربوط به درياست. مراد از خشکی، شريعت، و منظور از دريا، معرفت میباشد. از اينرو، حقيقت «منّ و سلوی»، شريعت الهی برای رسيدن به نورانيت است و حقيقت «مائده»، معرفت رحمانی برای رسيدن به روحانيت میباشد؛ همان معرفتی که به موجب رؤيتِ جمال باطنی و زيبای…
نکتههای عرفانی از متشابهات قرآن
انسان از «جسم» و «روح» آفريده شده است؛ برای رشد و سلامت جسم خويش نيازمند غذای ظاهری است که مربوط به شکم میباشد و برای رشد و سلامت روح خود محتاج غذای باطنی است که مربوط به دل میباشد و پيوسته به او سفارش شده که از طيّبات استفاده نمايد؛[1] زيرا سرمنشأ بيشتر امراض جسمانی يا روحانی بشر، وابسته به نوع غذايی است که تناول میکند و چه بسا غذای ظاهری در روح انسان، و غذای باطنی بر جسم او نيز تأثيرگذار میباشد. از اينرو، قرآن کريم در مورد توجه…
خلقت جن، از شعله آتش، و خلقت انس، از گِل خشکيده است. همانطور که در عالم ظاهر، آتش و شعله قبل از خاک و آب به وجود آمده، خلقت جن نيز پيش از آفرينش انس بوده است؛ به عنوان مثال، ابتدا خورشيد که شامل آتش و شعله میباشد، خلق گرديده و سپس، زمين که دارای خاک و آب میباشد، آفريده شده است. در داستان نمادين آدم و شيطان نيز خلقت شيطان از آتش، پيش از آفرينش آدم از گِل بوده است. ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ *…
بر خلاف تصور عامه مردم، جن و ملائکه و روح، موجوداتی غيبی نيستند؛ بلکه همان آدميان هستند که دارای ظاهر و باطناند و در هر عصر و زمانی وجود فيزيکی آنها آشکار است؛ با اين تفاوت که ارواح گروه جن و نيز انس، خبيثه است[1] و ارواح گروه ملائکه و روح، طيّبه میباشد. به بيان ديگر، در عالم انسانی که عالم ابتلا و امتحان ربوبی است، آدميان يا به عنوان جن و انس در مقام حيوانی يا پستتر از آن قرار دارند، يا به عنوان ابرار در مقام ملائکه و…
قرآن کريم، اين صحيفه نور و آگاهی كه توسط ملائکه و روح برای راهنمايی جن و اِنس نازل شده و جامع حقايق عوالم غيب و شهود است، شامل دو دسته از آيات میباشد: آيات قليلی به عنوان «محکمات» که معانی واضح و روشنی دارند و اصل و اساس قرآناند و منظور از آنها، شريعت الهی است و آيات کثيری به عنوان «متشابهات» که معانی غير واضح و پوشيدهای دارند و مراد از آنها، معرفت رحمانی میباشد. محکمات الهی، مربوط به رسالت پيامبر اکرم(ص) و متشابهات رحمانی، مربوط به ولايت آن…
سرچشمه ايمان و پاکدامنیِ «حَنّه»، مادر مريم(س)، عشق و ارادت قلبی نسبت به همسرش، حضرت عمران(ع) میباشد؛ پيامبری از سلاله پاک داود نبی(ع) که دارای مقام ولايت معنوی بوده است؛ اما مشيت رحمانی اينگونه رقم خورد که عمران(ع) در دوران بارداری همسرش، حنّه، از دنيا برود تا هم جناب عمران(ع) در زمره صالحين و متقين شهرت يابد و نامش در کتاب آسمانی قرآن جاودانه گردد و هم روزنهای از رحمت رحيمی به روی زنِ پاکدامن او باز شود؛ زيرا حنّه که در زمان حيات شوهرش گهگاهی به بيتالمقدس میرفت، بعد…
همسر عمران[1] به گمان اينکه فرزندی که در شکم دارد، پسر است، نذر نمود که او را برای خدمتگزاری در خانه خدا از قيد و بند وظايفِ فرزندی رها سازد و در حريم بيتالمقدس قرار دهد؛ اما هنگامی که اين بانوی وارسته متوجه شد فرزندش، دختر به دنيا آمده، نگران شد که چگونه به نذرش عمل کند. از اينرو، با گريه و انابه رو به آسمان کرد و گفت: پروردگارا! بهدرستی که من او را دختر به دنيا آوردم! و تو خود به نذر من آگاهی! ﴿فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ…
معراج حضرت موسی(ع) به هنگام روز در «مجمعالبحرين» رخ داد که محل جمع دو دريای رسالت موسی(ع) و ولايت خضر(ع) بود و معراج حضرت محمد(ص) به هنگام شب در «قابقوسين» واقع گرديد که محل جمع دو قوس رسالت محمد مصطفی(ص) و ولايت علی مرتضی(ع) بود. موسی کليمالله(ع) به جهت بیصبری در پيشگاه خضر ولیالله(ع) به درد فراق مبتلا شد[1] و از معرفت رحمانی، يعنی حکمت محروم گرديد و در نتيجه، تورات او تنها به عنوان «کتاب نور»[2] دربردارنده شريعت الهی گشت؛ در حالی که محمد حبيبالله(ص) به واسطه بردباری و…
محکمات، اصل کتاب و ريشه شجره طيّبه قرآن است که به واسطه ايمان و عمل به آن، معارف باطنی در قالب متشابهات به ثمر مینشيند. و از بين اهل شريعت، تنها کسانی میتوانند از اين ثمره گرانبها بهرهمند گردند که به عنوان «اولوا الالباب» صاحبان عقل و توجه باشند و به اين طريق، از نصايح هدايتبخش ابرار پند گرفته و به واسطه ايشان، به درک محضر کاملان ولايی توفيق يابند تا در سايه تسليم وجه، و صبر و استقامت، محرم اسرار گشته و با نيل به مقام ابرار به تأويلِ…
هنگام حرکت کشتی، پسر نوح(ع) که از تکذيبکنندگان بود، از فرمان پدر سرپيچی کرد و بر کشتی نجات او سوار نشد، به اين اميد که به کوهی پناه ببرد تا او را از غرق شدن در آب حفظ نمايد؛ يعنی میخواست به فردی مستکبر و صاحب قدرت پناهنده شود تا از عذاب فراگير الهی در امان بماند؛ غافل از اينکه هيچکس جز کشتینشينان از قهر الهی در امان نبوده و مشمول رحمت الهی قرار نخواهد گرفت. از اينرو، موجی از امواج عذاب بين پسر نوح(ع) و کشتی فاصله انداخت و…