لطایف قرآنی

نکته‌های عرفانی از متشابهات قرآن

ابرار رحمانی در ظاهر و باطن، پيوسته در حريم بهشتی مقرّبين به سر می‌برند و از انواع نعمت‌های ربوبی برخوردار می‌باشند؛ چرا که وجود مقرّبين رحيمی در ظاهر و باطن، جنت نعيم و نيز رَوح و ريحان، يعنی نسيم شادمانی و بوی خوش بهشتی است.[1] از اين‌رو، منظور از دو بهشتِ ابرار که از مقام ربّ خويش می‌ترسند و پيوسته به جايگاه او توجه عاشقانه دارند، يکی حريم جلال رحمانيت مقرّبان در ظاهر است و ديگری، حريم جمال رحيميت مقرّبان در باطن می‌باشد. همچنين، مراد از دو بهشت ديگر که…
انسان، موجودی است که برای سير و حرکت آفريده شده؛ سير و حرکتی که يا صعودی است به سوی لطافت و زيبايی، و يا نزولی است به سوی زمختی و زشتی. ‌آنان که سير نزولی دارند، از شيطان که پرورش‌دهنده اهل ظلمت در عوالم سُفلی است، کمک می‌گيرند و آنهايی که سير صعودی دارند، از رحمان که پروردگار اهل نور در عوالم اعلی است، مدد می‌جويند. در اين بين، مجموعه دين‌داران، سه گروه‌اند: «سبقت‌گيرندگان يا مقرّبين»، «ابرار يا اصحاب يمين» و «فجّار يا اصحاب شِمال». گروه سوم (فجار)، همان جن…
زن، ‌‌به منزله آب و مرد، ‌‌به مثابه خاک است؛ چنان‌که فاطمه زهرا(س) «کوثر» و علی بن ابی‌طالب(ع) «ابوتراب» می‌باشد. در نتيجه آميخته شدن اين آب و خاکِ بهشتی و در پرتو حفظ کوثر رحيمی در زير عرش رحمانی است که ثمرات پاک‌طينتی همچون امام حسن(ع) و امام حسين(ع) به وجود آمده‌اند؛ ثمراتی بهشتی که عطر دل‌انگيزشان فضای تمام عالم را پر کرده است. بنابر اين، شايسته است که هر مرد مؤمنی با الگو گرفتن از ‌‌‌امير مؤمنان(ع)، همسر خود را زير عرش، يعنی در سايه معرفت و ولايت پروردگارش…
هر يک از مراتب هفت‌گانه سلوک، در سير صعودی، «آسمان» به حساب می‌آيد و در سير نزولی، «زمين» محسوب می‌شود. به بيان ديگر، هر طبقه نسبت به طبقه پايين‌تر از خود، آسمان، يعنی جايگاه صعود، و نسبت به طبقه بالاتر از خود، زمين، يعنی محل استقرار و زندگی می‌باشد.[1] ﴿اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَیءٍ عِلْمًا‎﴾‏؛[2] «خداست آن که آفرید هفت آسمان را و از زمین، مِثل آنها. پیوسته فرود می­‌آید امر…
آنچه در عالم ظاهر وجود دارد، آسمانی است بی‌انتها و نامحدود که از کهکشان‌ها و منظومه‌ها و به تعبيری، ستارگان و سيارات بی‌شمار تشکيل شده و کره زمين هم عضو بسيار کوچکی از آن است. از اين‌رو، منظور از آسمان‌ها و زمين‌های هفت‌گانه که خداوند در قرآن بيان کرده، جهان ظاهر نيست؛ چنان‌که قرآن برای تمامی هفت آسمان، يک ماه و خورشيد ذکر نموده؛[1] در حالی که اگر مراد، هفت آسمان ظاهری باشد، بايد برای اين آسمان‌ها، خورشيدها و ماه‌های متعددی بيان می‌کرد. ﴿اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ…
نور بدون استثنا، به همه موجودات می‌تابد و همه آنها را روشنايی می‌بخشد؛ اما فقط در آينه پاک و شفاف است که بدون ‌‌هيچ‌گونه نقصی انعکاس می‌يابد و در واقع، ﴿نورٌ علی نورٍ﴾ می‌شود. نورِ ايمان و معرفتِ انسان کامل هم به هر کسی بتابد، او را روشن می‌نمايد؛ اما تنها مؤمنانِ مطيع را که شايستگی معرفت و هدايت دارند، صاحب نور می‌کند؛ مؤمنانی که با دو قدم صدق و اخلاص به محضر ولايی مربّی معنوی‌شان آمده‌اند و در پرتو عشق و محبت قلبی، آينه دلشان را پاک و شفاف…
عيسی مسيح(ع) به جهت بهره‌مندی از روح قدسی است که مانند ستاره‌ای تابان در آسمان چهارم می‌درخشد، يعنی در آسمان عالم انسانی قرار دارد؛ نه در زمين انسانی که دوزخ اميال و تعلقات نفسانی می‌باشد. از اين‌رو، شرک و شک هرگز به قلب مطهّر عيسی مسيح(ع) راه ندارد و پيوسته در سلامتی کامل به سر می‌برد؛ چنان‌که خود می‌فرمايد: «و سلام بر من، روزی که زاده شدم و روزی که می‌ميرم و روزی که برانگيخته می‌شوم زنده.»[1] بنابر اين، سرچشمه سلامتی آن حضرت در سه مرحله مهم: تولد، مرگ و…
ابليس که به سبب تکبر و غرور از درگاه رحمانی رانده شد و از فرومايگان گرديد، گمراهی خود را به خدا نسبت داد و در برابر خدای رحمان اظهار داشت: «به دليل اينکه مرا گمراه کردی، همانا می‌نشينم برای [گمراهی] آن‌ها بر راه مستقيم تو. سپس، هرآينه می‌آيم ايشان را از پيش رو و از پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان، و نخواهی يافت بيشترشان را شکرکنندگان.»[1] وجود ظاهری و نفسانی آدمی از چهار بُعد: جمادی، نباتی، حيوانی و انسانی تشکيل گرديده و در واقع، هر…
در وادی شريعت، آدمی بايد به واسطه رعايت ادب و عبوديت در پيشگاه الهی، به بی‌هوشی کامل و نجات از هر گونه شرکی برسد تا صاحب نور قدسی شود. همچنين در حريم معرفت، سالک بايد ‌‌‌‌به موجب رعايت ادب و استقامت در پيشگاه رحمانی، به فنای کامل و رهايی از هر گونه شکی دست يابد تا صاحب روح قدسی گردد. موسی کليم‌الله(ع)، مظهر نور قدسی است که هم‌کلام با خدا گرديد؛ اما عيسی روح‌الله(ع)، مظهر روح قدسی است که خود، کلمه خدا می‌باشد.[1] نتيجه کلام الهی، ظهور محکمات همچون تورات…
ويژگی مشترک هر دو غذای «منّ و سلوی» و «مائده»، نزول آنها از آسمان است و نشان می‌دهد اگر چه رزق شريعت الهی مربوط به بُعد مُلکی انسان است و طعام معرفت رحمانی مربوط به بُعد ملکوتی او می‌باشد، اما سرمنشأ هر دو آسمانی است و توسط عشق و اخلاص در قلب انسان همچون آفتاب شمس و مهتاب قمر آشکار می‌شود؛ همان‌گونه که رسول اکرم(ص) به واسطه عشق و اخلاص به پروردگار رحيمش، در حد اعتدال، هم صاحب شريعت آسمانی (کتاب) و هم صاحب معرفت آسمانی (حکمت) بود[1] که از…
keyboard_arrow_up
error: