بهشت در کُره ماه

در ایام تألیف مطالب مفتاح دوم از باب چهارم کتاب «زن، طائر فردوس»، به تاریخ اردیبهشت 1380، در عالم رؤیا مشاهده کردم در دنیا هستم که ناگاه به یک چشم بر هم زدنی عمر و اعمال من به پایان رسید. آنگاه خود را در کره ماه در سرزمینی مسطح و هموار دیدم و احساس کردم که آن‌جا سرزمین ولایت است و در این سرزمین هیچ چیز یافت نمی‌شود، مگر اعمال آدمیان. آن‌جا در اطراف من هاله‌ای از نور قرار داشت که به وسعت زیادی گسترده شده بود. در این هاله نورانی، سبزه‌زارهایی پوشیده از گل و گیاه و درختان، آب و آبشارها و چشمه‌ساران، حوران و مه‌رویان، و بسیاری از زیبایی‌هایی که به گفت‌وشنود درنمی‌آید و برایم نیز خیلی لذّت‌بخش و نشاط‌آور بود، وجود داشت. من ابتدا نمی‌دانستم این بهشت زیبایی که در کره ماه اطراف من است، از دنیا با خود به این‌جا آورده‌ام؛ اما چون دیدم در آن‌جا به هر طرف که حرکت می‌کنم، آن بهشت هم با تمام تجلیات و مظاهرش با من حرکت می‌کند، این‌جا بود که دریافتم این بهشت با طراوت را من از زمین دنیا، به زمین ماه آورده‌ام.

play_circle_filled
pause_circle_filled
volume_down
volume_up
volume_off
به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: