ستیز عقل و نفس

از جمله تجربیات روحانی اين حقير، مشاهده‌ای است که قبل از راهیابی به محضر خضر طریقم، برایم رخ داد؛ بدین شرح که در یکی از سحرگاهان سال 1364، در عبادتگاه خصوصی‌ام رو به قبله متذکر به ذکر «لا إله إلّا الله» بودم که در حالت خلسه، ناگهان مشاهده نمودم:

دو نفر، با اندکی فاصله از یکدیگر و با سرعت از درونم بیرون دویدند؛ اوّلی، شخصی شرور و زشت‌رو، و دومی، جوانی خوش‌سیما و نورانی بود که با غضب به دنبال نفر اوّل می‌دوید و در دو قدمی من، آن مرد شرور را گرفته، به زمین زد و بر سینه‌اش قرار گرفت و قصد تنبیه و یا کشتن او را داشت. در این اثنا، آن شخص شرور در زیر دست و پای آن مرد خوش‌سیما، با شیطنت به من که مشغول ذکر بودم، نگاهی کرد و با اشاره دست و چشم و ابرو، به آن جوان نورانی فهماند که مقصر اصلی من نيستم؛ بلكه اوست که در حال ذکر گفتن می‌باشد.

آن جوان، با حالت معنوی خود، درحالی‌که انتظار چنین اشاره‌ای را از او نداشت، به من نگاه تندی كرد و من بدون اینکه سخنی به زبان بیاورم، با چهره‌ای حق‌به‌جانب، به او فهماندم که آن فردِ شرور دروغ می‌گوید و مقصر، خودِ اوست. سپس، جوان نورانی و خوش‌سیما با کمی تأمل، صورتش را به‌سوی آن شخص شرور برگرداند و با نگاهی تند و عمیق، او را مورد عتاب قرار داد. آن‌گاه از روی سینه‌اش برخاست و به‌سوی من روانه شد؛ به‌گونه‌ای‌ که ابتدا آن مرد زیبارو و خوش‌سيما، و بعد آن فرد شرور و زشت به درون من بازگشتند.

گفتنی است که در این مشاهده، شخص زشت و شرور، نفس اماره، و آنکه در حال ذکر رو به قبله نشسته بود، عقل یا نفس لوامه، و آن شخص زیباروی خوش‌سيما که قصد محاکمه آن فرد شرور و زشت‌ را داشت، دیده‌بان الهی، یعنی روح یا نفس مطمئنه بوده است.

حکمت رؤیت چنین مشاهده‌ای در آن زمان، تذکری به این حقیر بوده که پس از راهیابی به محضر خضر طریقم، در پرتو عشق و مودت قلبی، به تزکیه و طهارت نفس خویش بپردازم و به نزاع درونی بین عقل و نفس پایان دهم و راضی و مرضی، با نفس مطمئنه، به‌ صورت «عبادی» و «جنتی» به نزد ربّ رحیمم باریابم.

play_circle_filled
pause_circle_filled
volume_down
volume_up
volume_off
به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: