یقین، به معنای باور استوار قلبی است و دارای سه مرتبه میباشد که در نزد ولیّ خدا به دست میآید: مرتبه اوّل، «علمالیقین» است که به واسطه علم و آگاهی به حقایق برای انسان ایجاد میگردد. مرتبه دوم، «عینالیقین» است که به سبب رؤیت حقایق برای آدمی حاصل میشود و مرتبه سوم، «حقّالیقین» است که انسان توسط لمسکردن حق، به آن میرسد و تمامی وجودش جلوهگاه حق میگردد.
به عنوان مثال، وقتی انسان به گلستان سرسبز و خوشبویی که در پشت تپهای قرار دارد، نزدیک میشود، بوی خوش آن به مشامش میرسد. در این هنگام، اگر چه گلستان را نمیبیند، اما توسط علم، به وجود باغِ گل، یقین پیدا میکند و دارای «علمالیقین» میشود. زمانی که از تپه بالا میرود و آن باغ زیبا را مشاهده میکند، صاحب «عینالیقین» میگردد و چون وارد آن باغ روحفزا میشود و از نعمتهایش بهره میبرد و همراه و همنشین زیبارویان آن گلزار میگردد، خود نیز بهشتی شده و به «حقّالیقین» نایل میشود.
در سوره تکاثر، دو مرتبه «علمالیقین» و «عینالیقین» بهصراحت بیان شده و مرتبه سوم، یعنی «حقّالیقین»، در آیه پایانی که سخن از سؤال درباره نعمت میباشد، مورد اشاره قرار گرفته است.[1]