آدمی از اسارت شرک و شک رها نمیگردد، مگر اینکه به زیارت مقابر که در حقیقت، دیدار مقرّبان رحیمی است، برود و به واسطه تسلیم، در حریم ولایی و سرشار از آرامش آنان قرار گیرد؛ چرا که انسان تنها در محضر معنوی و بهشتی این غیرتمندان شجاع و جوانمردان فانی از نفس است که میتواند خود و خانوادهاش را از شرّ شیاطین جن و انس حفظ نماید و از آتش سوزانِ کثرتطلبی و فخرفروشی در امان بماند.[1]
سالک الی الله، به واسطه حضور عاشقانه در قلعه ولایی مقرّبان و بهرهمندی از نورانیت و روحانیت ایشان، بهتدریج به علم و آگاهی کامل نایل میشود و با یقین علمی درمییابد که مربّی رحمانیاش حقیقتِ صراط مستقیم و آیینه تمامنمای حق است و با کسب طهارت ظاهری و باطنی در محضر او، به درک و رؤیت جهنم که واقعیت دنیا و اهل آن است، نایل میگردد.
از اینرو، رهرو راه کمال، در پرتو چنین نعمتی است که خود و خانوادهاش را در حریم ولیّ خدا در امنیت و آرامش کامل مییابد؛ در حالی که اهل دنیا، خارج از این حریم امن، پیوسته توسط شیاطین که اولیای جن و انساند، ربوده میشوند و در اعماق آتش خشم و شهوت گرفتار میآیند؛ «آیا ندیدند که ما قرار دادیم حرم امنی را؛ در حالی که ربوده میشوند مردمان از پیرامونشان؟ آیا پس به باطل ایمان میآورند و به نعمت خدا کفران میورزند.»[2]