دروغگویان خطاکار که پشت سر پیشوایان و همراه دوستان گمراهشان با عشق و علاقه گام برمیدارند، سرانجام دردناکی در انتظار آنان است؛ بدین ترتیب که پروردگار، موی پیشانیشان را میگیرد و توسط مأموران عذابِ همسنخ آنها، به همکیشانشان در عالم حیوانی یا پستتر از حیوانی ملحق میگرداند.
تنها راه نجات آدمی از چنین عاقبت شومی، به بیان ﴿كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ﴾،[1] این است که در سرای دنیا، به وسوسه طغیانگران اهل علم و محروم از طهارتِ قلب، گوش فرا ندهد و با سجده، یعنی اطاعت عاشقانه از پروردگارش، به او تقرّب پیدا نماید و در جوار جمال رحیمی ربّ خویش، به زیبایی و لطافت کامل نایل آید؛ سجدهای که با عشق و تسلیم در پیشگاه مقرّبین رحیمی تحقق مییابد.
مهمترین کار اولیای رحمانی در سرای دنیا، تزکیه و پاکسازی وجود سالکان الی الله از آلودگیها و وابستگیهاست که آنها را در پرتو ایمان و عمل صالح، به «حیات طیبه» نایل نموده و صورتهای جمیل رحیمی را در وجود صابران و تسلیمشدگانِ خود، ترسیم میکنند.
اما آنان که مطیع و تسلیم پروردگارشان نیستند و راه طغیان و تکذیب را در پیش گرفتهاند، در روزی که چهره زشت حیوانیشان آشکار میگردد، چون به اطاعت و سجده فرا خوانده شوند، دیگر قادر بر انجام آن نخواهند بود و به ذلت و خواری و عتاب الهی گرفتار میشوند؛ «روزی که کشف کرده شود از ساق پا و خوانده شوند به سجود، پس نتوانند. فرو افتاده باشد چشمهایشان و در برگیرد ایشان را خواری و بهتحقیق که [در دنیا] خوانده میشدند به [اطاعت و] سجود؛ در حالی که ایشان تندرست بودند [؛ اما از این، رو برمیگرداندند].»[2]