خانمی خوابی را که دیده بود اینگونه برایم تعریف کرد.
«من در زیر نور مهتاب، کنار ساحل دریا با فردی محترم و بزرگوار که شدیداً به او علاقهمند هستم و او را بسیار دوست میدارم، نشسته بودم و درحالیکه از او خواستههایی داشتم، سؤالاتی را مطرح میکردم. در این هنگام دیدم از درون دریا موجوداتی عجیب که آنان را تشخیص نمیدادم، سر از آب بیرون آوردند و با نگاه به من کلماتی را به یکدیگر گفتند. با دیدن این صحنه، ترسی همراه با شرم و حیا از آنان در دلم ایجاد شد.»
در تعبیر خوابش گفتم: «دریا در مقابل خشکی، عالم غیب است و خشکی در مقابل دریا، عالم شهود میباشد. ساحل دریا ما بین غیب و شهود است. زیر نور مهتاب جایگاه بیان کلمات محبتآمیز و معنوی است؛ اما شما توسط توقع بیجا و ناپسند خودتان در آن فضای روحانی باعث شدید که ملکوتیان سر از عالم غیب بیرون آورند و در مورد شما سخنانی به همدیگر بگویند که شما از شدت شرمندگی و ترس نگران شوید.»