محرم‌‌سرای عشق

از جمله مهم‌ترین مشاهدات روحانی و عارفانه بنده که در یکی از شب‌های پاییزی مهرماه سال 1368، قبل از مناجات و حالات سحرگاهی، برایم رخ داد، به این شرح است: مشاهده نمودم که هنگام غروب است و ماه شب چهاردهم در حال طلوع، و من در صحرایی وسیع و نسبتاً تاریک که آرام‌آرام به نور ماه روشن می‌شد، روبه‌روی قبله، به‌سوی کوهی عظیم روان بودم؛ تا آنکه در تابش مهتاب، به فراز و نشیب دامنه کوه رسیدم و رفته‌رفته به تپه‌ای بلند و پهناور که به کوه متصل بود، نزدیک شدم و ناگهان چشمانم به جمال دل‌انگیز فرشته‌ای خوش‌اندام و لطیف که بر فراز آن تپه بلند ایستاده بود، افتاد؛ فرشته‌ای زیبا‌رو با جامه‌ای ظریف از حریر سبز که وزش بادی ملایم، لباس او را به‌آرامی حرکت می‌داد. هنگامی‌که آرام‌آرام به او نزدیک می‌شدم، دیدم در پرتو نور مهتاب، سر بر آسمان برداشته و درحالی‌که به بدر کامل می‌نگریست، با چشمانی پُر از اشک، در اشتیاق دیدار این حقیر، مشغول گفت‌وگو و راز و نیاز با ماه بود. همچنان‌که به‌سویش می‌رفتم، وقتی به فاصله حدوداً بیست‌متری او رسیدم، ناگهان سنگی از زیر پایم لغزید و به طرف پایین تپه روان شد. در همین لحظه بود که آن فرشته با شنیدن صدای سنگ، متوجه آمدن من شد و چشمان زیبا و پُر از اشتیاق او به این حقیر افتاد و ناگاه، سراسیمه با وجد و سُروری وصف‌ناپذیر به‌سوی من شروع به دویدن کرد. دراین‌حال، متوجه شدم سالیان طولانی است که او هر شب در این مکان با ماه در حال راز و نیاز به سر می‌برد و فقط در آرزو و شوق رسیدن به این بنده ناشکر لحظه‌شماری می‌کند؛ و حال آنکه این بنده ناشکر به هر چیزی توجه دارد، مگر به جمال جمیل ضمیر باطن خویش.

با مشاهده سیمای مه‌گونه و دلربایش و نیز شدت عشق و علاقه‌ای که به من نشان می‌داد، چنان نور شادمانی و شور و شوقی عمیق به آن ملکه آسمانی در دلم حاصل شد که در پرتو آن، شناخت و بینشی قلبی نسبت به او در من پدید آمد و با خود گفتم: «شگفتا! این فرشته سبزینه زیبا و مه‌رویی که به‌سوی من می‌آید، کسی جز زهرای زیباروی ضمیر خودم نمی‌باشد.» در این لحظات سراسر نورانی، با نزدیک‌شدن او حالتی روحانی و معنوی توأم با اشک شوق در من ایجاد شد که تمامی تار و پود وجودم از هم گسیخت و از خود بی‌خود شدم و او نیز از روی عشق و محبتی وصف‌ناپذیر توأم با لطافت و مهربانی، به‌گونه‌ای مرا در آغوش خود گرفت که از فرط شیفتگی آن زُهره درخشنده رحیمی، محو و بی‌هوش، در او فانی گشتم. در همین اثنا، از شدت آن تحول عظیم روحی، از این رؤیا به خود آمدم؛ درحالی‌که همچنان در شور و شعف معنوی آن واقعه شگرف به سر می‌بردم.

ـ توضیح مشاهده محرمسرای عشق:

مشاهده فوق، تحت عنوان «محرم‌سرای عشق» پیش از این در کتاب «زن طائر فردوس یا ساحر دوزخ»، بدون هیچ‌گونه تعبیری منتشر گردید[1] و به همین سبب در آن زمان، انتقادهای تند و مشکلات فراوانی از سوی ظاهراندیشان در رسانه‌های عمومی برایم به وجود آمد؛ چراکه حقیقت این‌گونه مشاهدات ممکن است حتی برای بسیاری از بزرگان اهل علم و منطق نیز قابل فهم و درک نباشد.

در توضیح و تبیین این مشاهده معنوی باید بگویم که انسان، نسخه‌ای صغیر از عالم کبیرِ هستی می‌باشد و هرآنچه در عالم کبیر است، در باطن انسان هم که عالم صغیر است، وجود دارد. همان‌گونه که در عالم ظاهر از شمس به قمر، و از قمر به ستاره زهره می‌توانیم برسیم، رهرو راه کمال و جمال نیز در سیر عاشقانه خود می‌تواند از شمس رسالت الهی به قمر ولایت رحمانی، و سپس به زهره وجاهت رحیمی نایل شود.

ازاین‌رو، آنچه این حقیر در مشاهده فوق رؤیت نمودم، در واقع، زهرای زیباروی باطن خودم بوده که پس از مدت‌ها سیر و سلوک عاشقانه به او رسیدم؛ نه زهرای اطهر(س) دختر رسول خدا(ص) و همسر علی بن ابی‌طالب(ع)؛ بنابراین حقیقت لطافت و زیبایی که بارها او را در دوران سیر و سلوکم به‌صورت‌های گوناگون دیده بودم، این‌بار به‌واسطه عنایات پرورش‌دهنده کریمم و عبادات و اذکار عاشقانه شبانگاهی و حالات خوش سحرگاهی، آن را به‌صورت کامل رؤیت نمودم؛ یعنی به‌صورت فرشته‌ای مه‌رو که جلوه‌ای از حقیقت فاطمی بود.

بنابراین، هر سالک راه کمال و جمال می‌تواند از طریق ایمان و عمل صالح و عشق به ولیّ خدا و در پرتو مهتاب ولایت او، به وصال زهرای رحیمی باطن خودش برسد؛ چنان‌که در این مشاهده اگر بنده در دامنه کوه، موفق به رؤیت و وصال فرشته فاطمی وجود خودم شدم و در عشق آسمانی‌اش محو و فانی گشتم، همگی به برکت انوار روشنی‌بخش پرورش‌دهنده ماه ولایت بوده است.

بعد از این رؤیای آسمانی بود که به عنایت رحمانی، چشمه‌های اسرار و معارف قلبی این حقیر جوششی مضاعف یافت و همراه با تربیت شاگردان معنوی، به تألیف کتاب‌های گوناگون در زمینه: «معارف شگرف قلبی»، «تأویل متشابهات و بیان اسرار قرآنی» و «تعبیر خواب‌های پیچیده معنوی» پرداختم؛ همچون کتاب‌های: «لطایف عارفانه»، «پرتوی از جمال روح‌الله»، «شگفتی‌های مهتاب»، «لطایف قرآنی» و «رؤیاها و تعبیرها».

پی‌نوشت‌ها:

[1]. ر.ک: زن، طائر فردوس یا ساحر دوزخ، پاورقی ص 300.

play_circle_filled
pause_circle_filled
volume_down
volume_up
volume_off
به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: