سال 1370، در یكی از سحرگاهان كه در عبادتگاهم، رو به قبله مشغول ذكر بودم، ناگهان دیدم یك دست راست بسیار بزرگ از پشت، كمرم را گرفت كه انگشتانش تا جلوی شکم من رسید و چنان کمر مرا فشار داد که ناخودآگاه حدود سی سانتیمتر به جلو کشانده شدم. از این دست بزرگ آنچنان به وحشت افتادم كه هرآن میخواستم ذكر را رها كرده و عبادتگاه را ترك نمایم. با توجه به تجربیات گذشته که مشابه این اتفاق بسیار برایم رخ داده بود، اهمیت ندادم و ذكرم را ادامه دادم.