کشتزار وجود زن

وجود تضاد در گستره خلقت‌ و تقابل‌ حق‌ و باطل‌ در عرصه وجود، برترین‌ عامل‌ رشد و تعالی‌، و مهم‌ترین‌ سبب‌ ظهور استعدادهای‌ نهفته موجودات‌ هستی‌ می‌باشد. در این ‌میان‌، وساوس‌ ابلیس‌ نفس‌ نیز موجب‌ حرکت‌ و پویایی‌ انسان‌ در نظام‌ احسن‌ خلقت‌ شده‌ تا در سایه سلوک‌ و مجاهدت‌، به‌ مبارزه‌ با تمنیات‌ مُلکی‌ و مشتهیات‌ ابلیسی‌ برخاسته‌ و راه‌ ترقی‌ و کمال‌ را بجوید.

داستان‌ نمادین‌ و حکایت‌ پر رمز و راز آدم‌(ع‌) و حوّا(س‌)، سرگذشت‌ نغز و آموزنده‌ای است‌ که‌ پیوسته‌ در زندگانی‌ مردان‌ و زنان‌ هر عصر و زمان‌ مکرر گشته‌ و توجه‌ و تأمل‌ در آن‌، گویای‌ حقایق‌ و معارف‌ شگرفی‌ است‌ که‌ نقش‌ تضاد بین‌ عقل‌ نورانی‌ و نفس‌ ظلمانی ‌را در رشد و کمال‌ معنوی‌ انسان‌ تبیین‌ می‌نماید و صراط‌ صعود و عروج‌ روحانی‌ را از طریق‌ هبوط‌ و سقوط‌ نفسانی‌ متمایز می‌سازد.

زن‌ که‌ از نهاد روحانی‌ و وجود الهی‌ مرد پدیدار گشته‌، نهایت‌ توجه‌ و همت‌ خویش‌ را در علاقه‌ و مودت‌ به‌ او مصرف‌ نموده‌، روان‌ عطشناک‌ خود را از چشمه‌سار دوستی‌ و محبت‌ به‌ مرد سیراب‌ می‌سازد. بدین‌ جهت‌، شایسته‌ است‌ که‌ مرد، زن‌ را در مأمن‌ عشق‌ و مودت‌ و حصار امن‌ عرفان‌ و معنویت‌ پوشیده‌ دارد تا از شیطنت‌ نفس‌ مصونیت‌ یافته‌، از توجه‌ و تمایل‌ به‌ جاذبه‌‌های‌ نفسانی‌ مصادیق‌ ﴿فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾[1] امان‌ یابد؛ چنان‌که‌ امام‌ صادق‌(ع‌)، مردان‌ را به‌ ابراز عشق‌ و علاقه صادقانه‌ به‌ همسرانشان‌ سفارش‌ فرموده‌ تا گوهر نفیس‌ باطن‌ زن‌، در پناه‌ نگه‌داری‌ معنوی‌ و تطهیر رحمانی‌ مرد مؤمن‌، از غبار نفس‌ مُلکی‌ محفوظ‌ مانده‌ و حقیقت‌ آسمانی‌ و منزلت‌ روحانی‌اش‌ آشکار شود: «اِنَّ الْمَرْأَةَ خُلِقَتْ مِنَ الرَّجُلِ وَ اِنَّما هِمَّتُها فِی الرِّجالِ فَاحْبِسُوا نِسائَکمْ؛[2] همانا زن‌ از وجود مرد خلق ‌شده‌ است‌ و تمام‌ همت‌ و توجه‌ زن‌ به‌ مردان‌ است‌. پس‌ زنانتان‌ را حبس‌ نمایید.»

حقیقت‌ وجود زن‌، به‌ هدایت‌ ﴿نِساءُکمْ حَرْثٌ لَکمْ﴾[3] به‌منزله کشتزاری‌ است‌ که‌ چنانچه‌ در حصار امن‌ مرد مؤمن‌ قرار گیرد، از تعرض‌ اغیار مصون‌ مانده‌ و چون‌ باغستانی‌ پرثمر، تجلی‌بخش‌ میوه‌‌های‌ ملکوتی‌، و بسان‌ گلستانی‌ معطر، جلوه‌گاه‌ روح‌ و ریاحین بهشتی‌ می‌گردد. اما چنانچه‌ بدون‌ حصار، در دار المُلک‌ ناسوتی‌ رها شود، در معرض طوفان‌ بنیان‌کن‌ ضلالت‌پیشگان‌ و آسیب‌ مُلکیان‌ قرار گرفته‌ و حاصل‌ برآمده‌ از کشتزار نهادش‌ به‌ تباهی‌ و فساد می‌گراید.

قرآن‌ کریم‌، دو نمونه بارز از زنان‌ غفلت‌پیشه‌ را که‌ از مأمن‌ عفاف‌ و معنویت‌ انحراف‌ یافته‌اند، چنین‌ معرفی‌ می‌نماید: «خداوند برای‌ کافران‌، زن‌ نوح‌ و زن‌ لوط را مَثَل‌ آورده‌ که ‌تحت‌ هدایت‌ و فرمان‌ دو بنده صالح‌ ما بودند؛ ولی‌ به‌ آنها خیانت‌ نمودند و کاری‌ از دست آنها در برابر خدا ساخته‌ نبود و گفته‌ شد: با داخل‌شوندگان‌، داخل‌ آتش‌ شوید.»[4]

عدم‌ تأثیر نصایح‌ الهی‌ آدم‌ ثانی‌، نوح‌ نبی‌(ع‌)، همچون‌ لوط‌ پیامبر(ع‌)، در وجود همسرش‌ واعله‌ موجب‌ گردید تا عصیان‌ زوجه‌اش‌ که‌ از سرشتی‌ قابیلی‌ و طینتی‌ آغشته‌ به ‌زنگار شرک‌ دنیایی‌ نشأت‌ گرفته‌ بود، به‌ ظهور فرزند عنادپیشه‌ای‌ به‌ نام «کنعان‌» بینجامد. ‌بنابر این‌، بر خلاف‌ آنچه‌ درباره پسر نوح‌ گفته‌ شده‌، عامل‌ انحراف‌ و گمراهی‌ و عصیان‌ او در برابر ندای‌ توحید و ایمان‌، صرف‌ همنشینی‌ و معاشرت‌ با کافران‌ و گمراهان‌ نبوده‌، بلکه ‌علت‌ اصلی‌ و سرمنشا حقیقی‌ آن‌، عدم‌ تزکیه‌ و تطهیر روحی‌ و تعلیم‌ و تربیت‌ معنوی ‌مادرش‌ بوده‌ است‌ که‌ در ضمیر فرزندش‌، گرایش‌ به‌ همنشینی‌ با بدان‌ و تمایل‌ به‌ دوستی‌ و مؤانست‌ با ستم‌پیشگان‌ را به‌ ودیعت‌ نهاد.

در تمثیل‌، چنانچه‌ آبی‌ پاک‌ برای‌ مدتی‌ در ظرف‌ آلوده‌ قرار گیرد، از ناپاکی‌ و آلودگی آن‌ متأثر شده‌ و استفاده‌ از چنین‌ آب‌ آلوده‌ای‌ جز به‌ زیان‌ و مرض‌ نمی‌انجامد. نطفه پاک‌ و رسته‌ از غبار عالم‌ خاک‌ نیز که‌ از صلب‌ الهی‌ نوح‌ پیامبر(ع‌) در رحم‌ همسرش‌ قرار گرفت‌، تحت‌ تأثیر تیرگی‌های‌ نفسانی «واعله‌» واقع‌ شد و عدم‌ پرورش‌ روحانی‌ و سرپیچی‌ او از فرامین‌ آسمانی‌ و رهنمودهای‌ الهی‌ نوح‌ نبی‌(ع‌)، در وجودش‌ موجبات‌ تولد چنین‌ مولود نامبارکی‌ را فراهم‌ نمود؛ ﴿اِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ﴾؛[5] «همانا او ]کنعان[ عملی‌ ناشایست است.»

و این‌گونه‌، فرزند نوح از خلعت‌ فاخر نبوت‌ محروم‌ گشته‌ و به‌ جای‌ آنکه‌ شیفته ‌شمع‌ منوّر پدر شود، قرین‌ و همنشین‌ مشرکان‌ و معاندان‌ طریق‌ حق‌ شد که‌ به‌ دلالت‌ ﴿اِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِکَ﴾[6] به‌ محرومیت‌ از کشتی‌ نجات‌ و هدایت‌ نوح نجی‌اللّه‌(ع‌) مبتلا گشت‌ و همچون‌ مادرش‌، غرق‌ گرداب‌ هولناک‌ دنیاپرستانی‌ گردید[7] که‌ دل‌های‌ ستیزه‌جویشان ‌مصداقی‌ از طنین‌ آسمانی‌ ﴿فَهِیَ کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً﴾[8] بود.[9]

بدین‌ جهت‌، صادق‌ آل‌ عصمت‌(ع‌) مؤمنان‌ شیفته حقیقت‌ را به‌ دقت‌ نظر در انتخاب همسری‌ شایسته‌ توصیه‌ می‌نماید و از دلدادگی‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ بدنهاد بر حذر می‌دارد تا زلال‌ پاک‌ وجودشان‌ را تنها در ظرفی‌ مطهر و مأمنی‌ عفیف‌ قرار داده‌ و سر رشته عشق‌ و مودت‌ خویش‌ را به‌ زنان‌ مؤمنه‌ای‌ بسپارند که‌ جذبه عشق‌ آسمانی‌ و لطافت‌ روحانی‌شان‌، مرد را به‌ سوی‌ جنت‌ عدن‌ انسانیت‌ می‌کشاند که‌: «اِنَّمَا الْمَرْأَةُ قِلادَةٌ فَانْظُرْ اِلی ما تَتَقَلَّدَهُ؛[10] به‌درستی که‌ زن‌ [به‌منزله] گردنبند است‌، پس‌ بنگر به‌ آنچه‌ که‌ به‌ گردن‌ می‌آویزی.»

پی‌نوشت‌ها:

[1]. سوره احزاب، آیه 32: «پس طمع می‌ورزد آن که در دلش مرض است.»

[2]. وسائل الشیعة، محمد ابن حسن حرّ عاملی، ج 19، ص 35، ح 24094.

[3]. سوره بقره، آیه 223: «زنان شما، کشتزار شمایند‌.»

[4]. سوره تحریم، آیه 10: ﴿ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ و امْرَاَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلاَ النّارَ مَعَ الدّاخِلِین﴾.

[5]. سوره هود، آیه 46.

[6]. همان: «همانا او از اهل تو نیست.»

[7]. ر.ک: نور المبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، سید نعمت‌الله جزائری، ص 73.

[8]. سوره بقره، آیه 74: «پس قلب‌های آنان همچون سنگ یا سخت‌تر از آن است.»

[9]. تفسیر خلاصة منهج الصادقین، ملا فتح‌الله کاشانی، ج 6، ص 194، ذیل آیه دهم از سوره تحریم.

[10]. الکافی، محمد ابن یعقوب کلینی، ج 5، ص 332، ح 1.

به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: