پیروان ملکه ولایت

بوستان شریعت محمدی(ص) آکنده از گل   های خوشبویی است که صفابخش دل صاحبدلان و معنابخش سرّ عارفان است و در این میان، تنها زنبوران شهدجوی اهل ایمان بر گلبرگ لطیف رحیمیت می نشینند و از عصاره عطرافشان و اکسیر     روح افزای دین می نوشند و از شیرازه گل شهدآفرین قرآن می چشند.

لبان مطهّر و زبان معطر علی(ع) که کوثر معارف لدنی از آن می جوشد، در این باره به بیان حقیقتی شگفت گلگون است که «أَنَا یعْسُوبُ الْمُؤْمِنین؛[1] من ملکه مؤمنین می باشم.» واژه «یعسوب» در لغت به مفهوم ملکه زنبوران عسل می باشد. لطایف معنوی این کلام شریف، حقایق  شگرفی را گویاست که راهگشای عروج سالکان به عوالم علیای طهارت و صفا و بازگشای صعود رهروان به مدارج قصوای معرفت و فناست. از سوی دیگر، فرمایش نورانی ملکه زیبای اهل ایمان، علی(ع) که به تدبر در اوصاف و خصایص جمیل زنبور عسل اشارت فرموده، مایه تعمق و التفات شایان رهپویان     حق و حقیقت به زندگی سراسر عبرت زنبوران عسل است؛ «کونُوا فِی النَّاسِ کالنَّحْلَةِ فِی الطَّیر؛[2] در میان مردمان همچون زنبور عسل در بین پرندگان باشید!»

زنبوران عسل دو ویژگی بارز و مهم دارند: یکی اینکه خود را تسلیم امر ملکه ساخته اند و به اطاعت و خدمت او همت گمارده اند و در پرتو این تسلیم و اطاعت راستین، قلبشان از عشق به ملکه جمیل خود لبریز گشته است و دیگر آنکه غذایشان تنها شهد گل   های معطر و مطهّری است که از هرگونه ناپاکی مبرا می باشد. اگر زنبوری از گلی بنوشد که رایحه پلیدی از آن به مشام برسد، زنبوران دیگر در پرتو ارادت و اطاعت نسبت به ملکه او را از میان برداشته و از مأوای خویشتن خارج می نمایند. هر چند در طبیعت، گل   های گوناگونی یافت می شود، اما زنبوران عسل فقط بر گل   هایی می نشینند که شهد آن طیّب و خوشبو باشد. به واسطه همین زنبوران مطیع و عاشق است که کندوی ملکه مملو از عسل مصفایی می گردد که شفا بخش جان بیماران و دردمندان است.

راهیان صراط مستقیم نیز که در حصن حصین ملکه جمیل مؤمنین، علی(ع) رحل اقامت افکنده اند، سزاوار است نسبت به ملکه ملیک اریکه ولایت، پیرو و مطیعی صادق بوده، از رهگذر این اطاعت، دست محبت بر عروه وثقای عشقش درآویزند و حلقه ارادت دل را در محل قدس ولایتش آویخته سازند؛ زیرا آن دم که شیعه پاکباخته و سالک دلباخته، ظاهرش به طاعت و بندگی نورانی شود، باطنش به فروغ عشق به خدای رحمان منوّر شده، تابش پرتو حب و شیفتگی، مایه گشایش روزنه قلب بر روی معارف مکنون رحیمی می گردد و دیده روح به مشاهدت جمال دل انگیز حضرت     حق مفتخر گشته، سرّ روح به حضرت قدس علی اعلا اتصال می یابد؛ «أَالّلهُمَّ نَوِّرْ ظاهِری بِطاعَتِک وَ باطِنْی بِمَحَبَّتِک وَ قَلْبی بِمَعْرِفَتِک وَ رُوحی بِمُشَاهَدَتِک وَ سِرّی بِاسْتِقْلالِ اِتصال حَضْرَتِک؛[3] الهی! ظاهرم را به اطاعتت، باطنم را به محبتت، قلبم را به معرفتت، روحم را به مشاهده ات و سرّم را به اتصال موحّدانه به حضرت خویش منوّر فرما!»

بنابر این، چنانچه رهرو طریق کمال و سالک مقصد جمال، طعامی را به کام دل بچشاند که به زنگار هوای نفس و بوی عفن شرک و شک آلوده باشد، از قلعه امن و حصار استوار ولایت معنوی علی(ع) رانده شده، در حضیض ملک گرفتار می گردد؛ چرا که سالکان صراط مستقیم و پروانگان شیفته ملکه دلربای مؤمنین و سوختگان شمع محفل مقرّبین در سایه اطاعت و محبت به آستان ولایت، تنها در بوستانی کاوش می کنند و از شهد گلی می چشند که از هر جهت، طیّب و معطر بوده و پاکی و حلاوت از آن تراوش نماید و بر مائده ای جلوس می نمایند که طعامش از آسمان معنویت و بهشت برین طهارت و معرفت نازل گشته و مطهّرات و طیّبات بر آن چیده و شراب ناب عشق بر آن نهاده شده است.

اگر قرآن کریم در سوره نحل به زندگی اسرارآمیز زنبور عسل اشاره فرموده و مأمن آنان را سینه کوهساران و فراز درختان دانسته و محصول وجودشان را شراب شفا بخش و مصفای عسل معرفی می فرماید، همه در سایه پیروی و اطاعت آنان از ملکه خود و بهره جویی از شهد گل   های مطهّر و معطر می باشد. از این رو، شایسته است شیعیان و پیروان و عاشقان راستین ملکه ولایت به حکم آیه ﴿فَلْینْظُرِ اﻹنْسانُ اِلی طَعامِهِ﴾؛[4] «پس باید که انسان به غذای خویش نظر کند!» در طعام خرد و اندیشه و غذای روح و جان خویشتن به دیده بصیرت و توجه بنگرند تا معطر به عطر خوش اخلاص و بندگی و مطهّر به طهارت عشق شده و از شائبه هرگونه پلیدی منزه شوند و  همان طور که زنبوران مطیع و عاشق، مأمن ملکه را انباشته از عسل می سازند، آنان نیز مایه عظمت و فرازندگی و عزت ملکه خود را فراهم کنند.

به واقع، سالکان مقرّب ولایت و پیروان مؤدب به ادب اطاعت و مودت هستند که موجب مجد و شرافت ملکه خوش‌منظر سریر کرامت می شوند و مزید تجلّی و شکوفایی حقایق و لطایف بوستان معارف خفیه رحمانی را فراهم آورده، عسل مصفای معرفت و مشاهدت را به ارادتمندان صراط مستقیم ولایت عرضه می دارند؛ همان   ها که خانه قلب خود را در پناه قلعه امن ولایت بر سینه کوهسار رفیع ایمان و بر بلندای شجره طیّبه ولایت بنا کرده اند و آوازه اطاعت و عشق را پژواک دل ساخته اند؛ همانان که به صراحت عین الحیاة     حق و عدالت و می فروش خُم سرّ وحدت که فرمود: «لَمْ اَعْبُدْ رَبّاً لَمْ اَرَهُ؛[5] پروردگاری را که ندیده باشم، پرستش نکرده ام.» اطاعت و محبت به حضرت رحمان را در پرتو مهتاب ولایت، به جوهر کشف و شهودِ رخساره جمیل رحیمیت آمیخته اند و بذر پاک فتوت و قهاریت را از دستان ربوبی ماه ولایت بر دل افشانده، به روح ناب قدسی مؤید گشته اند.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج 8، ص 336، ح 7.

[2]. الامالی، شیخ مفید، ص 131، ح 7.

[3]. منهاج النجاح، شیخ بهایی، ص 50؛ رساله سیر و سلوک، علامه بحرالعلوم، ص 128، دعای منسوب به حضرت علی(ع).

[4]. سوره عبس، آیه 24.

[5]. شرح اصول کافی، صدر الدین شیرازی، ج 1، ص 331؛ علم الیقین، فیض کاشانی، ج 1، ص 49، از امام علی(ع).

به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: