مسیر انسانیت

بشر مترقّی امروزی، خود را بر فراز بلندترین نقطه  بهره مندی از پیشرفت های علمی، هنری و صنعتی در خَلق زیبایی ها می بیند. انسانیت را در میزان برخورداری از ثروت و تمتّعات نفسانی و تمدن را در ساختن قصرهای باشکوه و پر زینت جست وجو می کند و در مسیر نوگرایی و ظاهرنمایی تا آنجا پیش رفته که باید عصر حاضر را عصر تجلّی زیبایی ها و قرن ظهور زینت ها نامید که به واقع، آیات شریف سوره زخرف تأویلی واضح و آشکار یافته و اعراض از خدای رحمان محقق شده[1] و به تصریحِ ﴿وَ مَن یعْشُ عَنْ ذِکرِ الرَّحْمنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرین﴾[2] هر آن که از خدای رحمان رخ بتابد، با شیطان قرین و همنشین شده است.

این جمال فریبنده ظاهری و این مغناطیس پر جاذبه دنیای کنونی، بشریت به ویژه نسل جوان را در اسارت مادیت و زراندوزی و نِخوت و شهوت پرستی گرفتار نموده و مرغ جانشان را از طیران در آسمان پاک ملکوت محروم ساخته و آنان را از لبّیک گویی به ندای معرفت خواهی و عشق طلبی فطرتشان غافل نموده است. در چنین برهه حساسی که آدمی در غل و زنجیر جهالت به سر می برد و در مرداب مفاسد اخلاقی دست و پا می زند، راه رهایی او و حرکت در مسیر انسانیت به منظور تحصیل مکارم و معارف مکنون و بیکران رحمانیت چیست؟ چگونه می توان به نیازهای فطری که همانا رشد و تعالی استعدادهای نهفته آدمی و عروج به سپهر معنویت و دست یازیدن به اسرار خلقت و رمز و راز قدرت ها و شگفتی های روح و روان انسان و رؤیت وجه جمیل عروس مستور در حریم عزت است، پاسخ گفت؟ اگر جوان امروزی به دنبال گمشده خویش طالب دریافت اسم اعظم و مشتاق فراگیری علوم روحی و بهره مندی از قدرت های عظیم درونی و شیفته پرواز در آسمان ها و سیر در کهکشان هاست، چگونه باید او را در مسیر صحیح هدایت نمود و در تحصیل خواسته هایش یاری رساند؟

تعمّقی هر چند کوتاه و گذرا در تاریخ پر ماجرای انبیای الهی و اولیای ربّانی(ع) تصدیق کننده این واقعیت است که آن دریادلان وادی عشق و معرفت و پیام آوران شرافت و فضیلت، گنجینه  های گرانبهای کرامت بوده و صاحبان نیروی عظیم اراده و قدرت های درونی و روحانی و معجزات شگرف ربّانی بوده اند که آنها را در جهت هدایت معنوی بشر به جنّت رضوان توحید و تجرید اظهار می کرده اند.

اگر حضرت عیسی(ع) با دَمِ مسیحایی خویش مردگان را حیاتی دوباره می بخشد و با بصیرتش از آنچه مردم در ورای دیوارهای خانه  هایشان اندوخته اند، خبر می دهد؛ اگر شراره  های آتش نمرودیان بر ابراهیم خلیل(ع) سرد می گردد و ملکوت آسمان ها و زمین را رؤیت می نماید و موسای کلیم(ع) با عصای خویش دریا را از هم می شکافد تا امّتش را رهایی بخشد؛ اگر آهن سخت در دستان داود پیامبر(ع) چون موم، نرم می گردد تا از آن زره ببافد و حضرت سلیمان(ع) بر سلطنتی تکیه می زند که جن و انس و حیوانات گوناگون و پدیده  های طبیعی همچون باد را مسخّر خویش می بیند و اگر پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) با اشاره انگشت مبارک خویش کره عظیم ماه را به دو نیم می کند و هزاران کرامت و معجزه دیگر، نظیر استماع نداهای غیبی، رؤیت اسرار باطنی، زنده کردن مردگان و طی الأرض که از انبیای کرام و اولیای عظام به ظهور رسیده است، همگی حکایت از عظمت وجود انسان و قدرت های عظیم نهفته در نهاد او دارد که از بستر بیکران دریای معارف رحمانی او برخاسته و جلوه می گشاید.

آصف بن برخیا، ندیم حضرت سیمان(ع) آنگاه که قبل از غمض عینی، تخت بلقیس را از سرزمین سبأ در بارگاه سلیمان(ع) حاضر می کند، نغمه ﴿هذا مِنْ فَضْلِ رَبّی لِیبْلُوَنی اَ أَشْکُرُ اَمْ اَکفُر﴾[3] را سر می دهد و آن کرامت و معجزه را نتیجه فضل و موهبت ربّ خویش می داند و شکر آن را که جز استفاده مطلوب در راه     حق و ترویج آیین حقیقت و توحید نیست، برخود لازم می شمارد و جامه طهارت و معرفتش را به غبار غرور و نفسانیت آلوده نمی سازد.

جهان حاضر، تشنه کام باده عشق و معرفت و اراده و کرامت است و همواره شاهدیم که گرایش بشر به روح و امور ماورای طبیعی پیوسته در حال فزونی است. امام خمینی(س)، خورشید فروزان قرن، می فرماید: «قدم های بزرگی، علم امروز برای آشکار کردن اسرار نهان جهان برداشته، خوارق عادات، معجزات، کرامات و اطلاع به مغیبات که در نظر مادیون جزء افسانه  ها به شمار می رفت، در جهان علم امروز نزدیک به واضحات و فردای علم، آن را از بدیهیات می کند.»[4]

حضرت امام(س) که به واقع، عصاره عرفان تمامی عرفاست، چون خورشید فروزان، کمند روشنی بخش صبح را بر بام دل های سلیم انداخته و شراب نور را در جام گیتی نمای جوانمردان کریم افکنده و از اسرار و معارف دین و رموزات پنهان معرفت و عشق با عروةالوثقای بیان خویش رازگشایی می کند و ابواب سلوک و عروج از چاه ناسوتی و صهبای طهور تزکیه معنوی و تحصیل نیروهای شگرف روحانی را فراروی شیفتگان، خاصه نسل جوان و اقشار اندیشمند جهان قرار می دهد.

این سرو خرامنده بستان راز، خود نیز جام های لبریز از عشق و شناخت ربّانی را طی سال ها  بهره مندی از طور سینای شهود رحیمی و از دست ساقی ولایت رحمانی، حضرت آقای شاه آبادی(س) سر کشیده و خار بیابان طلب را پرنیان خویش یافته و در پی قامِت عشق، نماز اطاعت و بندگی را در محراب ابروی دلدار اقامه کرده است و صراط مستقیم نیل به کمالات معنوی و اطلاع بر اسرار نهفته هستی و تسلط بر کرامات حریم رحمانی و دستیازی به اراده عظیم ولایی را طی نموده و ذوالفقار فتوتش حافظ فقرات توحید و عشق ناب بوده، برق براق راهوارش تأویلگر عظایم بطون قرآنی می باشد.

آیا شایسته نیست که پیروان صدیق ولایت و شیعیان ائمه هدایت(ع) نیز علاوه بر کسب طهارت نفس و معارف دین از قدرت های عظیم روحانی برخوردار شوند و در مقابله با ساحران و منکران و معاندانِ زمان ایستادگی نمایند؟ بدیهی است که تاجِ ﴿وَ لَقَدْ کرَّمْنا بَنی آدَم﴾[5] بر سر همه ابنای بشر قرار دارد و هر کس می تواند با  بهره مندی از فیض روح قدسی برای نیل به مقام عظمای سلیمانی و تسلّط بر نفوس و اشباح و انقیاد قلوب و ارواح با نجوای مظهر العجائب، علی بن  ابی طالب(ع) همنوا شود که: «رَبِّ…تَوِّجْنی بِتاجِ الْکرامَةِ وَ الْوَقار… وَ ارْزُقْنی مِن نُورِ اسْمِک هَیبَةً وَ سَطْوَةً تَنْقادُ لِی الْقُلُوبُ وَ الأرْواحُ وَ تَخْضَعُ لَدَی النُّفُوسُ وَ الأشباحُ؛[6] پروردگارا!… سرم را به تاج کرامت و وقار سرافراز کن… و از نور اسمت، هیبت و جلالی روزی من گردان که دل ها و روح ها همه مطیع و منقاد من شوند و نفس ها و اشباح خاضع من گردند!»

چه اینکه انسان آشکارترین کتاب عظیم هستی است که با دو دست جلال و جمال خدای رحمان تدوین گردیده و کلمات و حروف آن رازگشای اسرار خفیه خزائن غیب است: «أَ تَزْعَمُ أنَّک جِرْمٌ صَغیرٌ / وَ فیک انْطَوَی الْعالَمُ الأکبَرُ / و أَنْتَ الْکتابُ الْمُبینُ الَّذی / بِأَحْرُفِهِ یظْهَرُ الْمُظْمَرُ؛[7] آیا گمان می کنی که تو همین جرم کوچک هستی؟ در حالی که جهان عظیم تر در نهاد تو نهان است و تو کتاب آشکاری هستی که با حروف آن، غیب و نهان ظاهر می گردد.»

پی‌نوشت‌ها:

[1]. سوره زخرف، آیه 33 ـ 35: ﴿وَ لَوْ لا أَنْ یكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیها یظْهَرُونَ * وَ لِبُیوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیها یتَّكِئُونَ * وَ زُخْرُفاً…﴾؛ «و اگر نه این بود كه مردم همه یک نوع  و یک امت اند، ما آنان که کافر به خدای رحمان می شوند، سقف خانه هاشان را از نقره قرار می دادیم كه نردبان نصب كرده و بر سقف بالا روند و نیز بر منزل هاشان درهای متعدد و تخت ها كه بر آنها تكیه زنند، قرار می دادیم و عمارتشان را به زر و زیور می آراستیم. …»

[2]. همان، آیه 36: «و هر كه از یاد خدای رحمان روی گرداند، شیطان را برانگیزیم تا یار و همنشین دائم وی باشد.»

[3]. سوره نمل، آیه 40: «این از عنایت پروردگار من است تا مرا بیازماید كه آیا شكرگزار اویم یا اینكه ناسپاسی می كنم.»

[4]. کشف اسرار، امام خمینی(س)، ص 53.

[5]. سوره اسراء، آیه 70: «به تحقیق، فرزندان آدم را كرامت بخشیدیم.»

[6]. كلیات مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای سیفی صغیر.

[7]. مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، امام خمینی(س)، ص 3؛ ر.ک: دیوان امیر المؤمنین(ع)، ص 175.

به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: