مستضعفان، وارثان راستين الهی

قرآن کریم، این کتاب مقدس و انسان ساز بیش از هر چیز به دو موضوع توجه و اهتمام خاص نشان داده است: یکی الله و اطاعت و بندگی و تسلیم ساختن وجه در برابر او و دیگری مسئله فقرا و مستضعفین و بندگی خاص اوست. الله تعالی، بسان خورشیدی است که جاذبه ای بس شدید دارد و همچون آهنربایی است که دارای مغناطیسی عظیم و کشش بسیاری قوی می باشد و مثال مستضعف، مثال آهنی است که هر چند در میان فلزات قیمتی چون طلا و نقره از ارزش بسیار کمتری برخوردار است، اما به راحتی جذب این جاذبه عظیم مقدس می شود.

در جهان ماده جاذبه میان آهن و آهنربا سهم بسزایی در پیشرفت علم و صنعت داشته و دارد؛ به طوری که بدون وجود چنین مغناطیسی، تقریباً تکنولوژی و زندگی مادی جهانیان مختل می شود. همچنین بدون جاذبه عشق خالصانه بین ذات غنی مطلق و بنده فقیر و محتاج، فیوضات رحمانی جهان معنا و عوالم باطن نیز عبث و مختل می گردد و جوهر عبودیت فاقد سیطره ربوبیت می شود؛ اما در مقابل، هر چه فقر و نیازمندی قلب به معدن لایزال قدسی حضرت ربّ بیشتر باشد، عشق رحمانی او را بسیار قوی تر جذب می کند و در پرتو این جاذبه معنوی، روزنه های مکنون روح انسان به روی اسرار آفاق و انفس گشوده می شود.

فقر، زیبنده ترین صفت و رساترین واژ ه ای است که انسان کامل بدان آراسته گردیده و در متون اسلامی نیز فقر و استضعاف مورد تمجید بسیار قرار گرفته است. نظیر این فرمایش عروه وثقای هدایت، علی(ع): «اَلْفَقْرُ اَزْینُ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْعِذارِ عَلی خَدِّ الْفَرَس؛[1] فقر زیباتر است برای مؤمن از افسار بر گونه اسب.» چرا که فقر چون لگامی است بسیار قوی تر از افسار ظاهری که بر دهان اسب سرکش نفس قرار گرفته و از طغیان او جلوگیری می نماید و او را تسلیم دستان پر کفایت حضرت رحمان می گرداند. آنگاه این مرکب تیزرو بدون انحراف به چپ و راست، در صراط مستقیم و حنیف الهی می تازد و روح را به گلزار معطر جمال رحمانی می رساند و چشم شهود و بصیرت دل را به     رؤیت سیمای لاهوتی لیلی     حق، روشن می سازد و غم هجران را به شراب وصل التیام می بخشد.

کسانی می توانند به طواف کعبه توحید و طهارت مفتخر شوند که از همه کثرات فقیر و محروم باشند، هم طعم استضعاف و درد و رنج را چشیده باشند و هم ساغر تجرید و باده مجاهدت و معرفت و نیازمندی به نور الله و فروغ رحمانی را نوشیده باشند. همان  ها که نبض ﴿لَطیفٌ خَبیرٌ﴾[2] در کلام آنها می تپد و بر اریکه هستی به خلعت مبارک ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ فی أَحْسَن تَقویم﴾[3] آراسته اند و بغض دردمندی در گلوی جانشان می شکفد؛ آنان که شیعیان واقعی طریق کمال و جمال الهی اند و جام بلا را از عهد الست با فریاد «بَلی» نوشیده اند و «هُوَ الظّاهِر» را به نفخه روحانی «هُوَ الْباطِن» پیراسته اند و آب و گل خویش را به روح قدسی خدای رحمان آمیخته اند؛ زیرا ندای ندیمان مقام ابراهیمی، پژواک «ما عَرَفْناک حَقَّ مَعْرِفَتِک»[4] است و صدای تشنگان زمزم توحیدی و کوثر رحیمی دوست، ندای «ما عَبَدْناک حَقَّ عِبادَتِک».[5]

اما آنها که خلعت دلفریب تجملات و زینت آلات دنیا را بر تن دارند و ناقه روحشان را با شمشیر نفس پی نموده اند، هرگز مجذوب معدن عظمت ربوبی نمی گردند و در مقام ابراهیمی سر تسلیم و سجود نمی سایند و به خدای رحمان کفر می ورزند؛ در حالی که     حق تعالی تنها مستضعفان راستین را وعده پیروزی و نصرت داده و آنها را ائمه هدایت و وارثان حقیقی سعادت و کرامت و بصیرت معرفی فرموده است. و به حدی درباره ایشان ارزش و اهتمام قائل شده که شریف ترین پیامبران، رسول اکرم(ص) نیز که خود از بین فقرا و محرومین و از میان مستضعفین و اُمیین برخاسته، چنین دست به نیایش برمی دارد: «اَللّهُمَّ اَحْینی مِسْکیناً وَ اَمِتْنی مِسْکیناً وَ احْشُرْنی فی زُمْرَة الْمَساکین؛[6] الهی مرا مسکین زنده بدار و مسکین بمیران و در زمره مساکین محشور فرما!»

پی‌نوشت‌ها:

[1]. تصنیف نهج البلاغه، لبیب بیضون، ص 727.

[2]. سوره لقمان، آیه 16: ﴿ إِنَّ اللهَ لَطیفٌ‏ خَبیر﴾؛ «همانا خداوند بس دقیق و آگاه است.»

[3]. سوره تین، آیه 4: «به تحقیق، آفریدیم انسان را در بهترین صورت [و نیكوترین گردش و نظام].»

[4]. مرآة العقول، محمدباقر مجلسی، ج 8، ص 146: «نشناختیم تو را آن گونه كه حقّ شناختن تو است.»

[5]. همان: «پرستش نکردیم تو را آن چنان که حق پرستش تو است.»

[6]. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج 72، ص 17، ح 15.

به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: