ذریّۀ‌ آدم‌ و حوا(ع‌)

در سرآغاز نسل‌ بشر که‌ نور هابیلی‌ و ظلمت‌ قابیلی‌ رخ‌ نمود، مسیر رشد و تعالی‌ و یا هبوط‌ و گمراهی‌ در گستره ناسوت‌ عیان‌ شده‌ و در رهگذر ابتلا و امتحان ‌الهی‌، ذریه آدم(ع) و حوّا(س) به‌ گروه‌‌های‌ سه‌گانه: «نور محض‌، ظلمت‌ محض‌ و آمیخته‌ای‌ از نور و ظلمت‌» تبدیل‌ گردید:

ـ طایفه‌ای‌ آکنده‌ از فروغ‌ حسن‌ هابیلی‌ و سرشار از روح‌ و ریحان‌ بهشتی‌، نور فطرت‌ در مرآت‌ صیقل‌یافته ضمیرشان‌ به‌ تلألؤیی‌ روح‌پرور نشسته‌ و سرّ روحشان‌ جلوه‌گر اسرار رحمانی‌ و لطایف‌ رحیمی‌ در صحیفه قلب‌ گردیده‌ و نهاد منوّرشان‌ در مأمن‌ تعلیم‌ و تزکیه ‌مرد مؤمن‌ و دامان‌ عفیف‌ زن‌ پاک‌سیرت‌، از هر گونه‌ ظلمت‌ و غفلتی‌ مبرّا گشته‌ است‌. خضر طریق‌ انبیا و مهتاب‌ جان‌ اولیا، علی‌ مرتضی‌(ع‌)، در شأن‌ و منقبت‌ این‌ طایفه‌ فرموده‌ است‌: «اِذا کَرُمَ أَصْلُ الرَّجُلِ کَرُمَ مَغیبُهُ وَ مَحْضَرُهُ؛[1] هر گاه‌ اصل‌ و نسب‌ کسی‌ با کرامت‌ باشد، حضور و غیابش‌ نیز گرامی‌ است.»

نمونه بارز و مصداق‌ کامل‌ این‌ گروه‌، وجود مقدس‌ عیسای‌ مسیح‌(ع‌) می‌باشد که‌ روح‌ پاکش‌ منوّر به‌ نور محض‌ الهی‌ و کلمه حسنای‌ رحمانی‌ بوده‌ و در پرتو تربیت‌ روحانی‌ زکریای‌ نبی‌(ع‌) و حفظ‌ و مراقبت‌ ولایی او‌ از وجود مطهر مریم‌ عذرا(س‌)، به‌ منزلت‌ قدسی‌ ﴿وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ﴾[2] رفعت‌ یافته‌ است‌.

ـ و گروهی‌ دیگر که‌ در غفلت‌ و نخوت‌ و ظلمت‌ محض‌ غوطه‌ور شده‌ و گریزان‌ از نور حقیقت‌ هابیلیان‌، خطوات‌ شیطانی‌ قابیلی‌ را پیروی‌ نموده‌اند، خورشید عالم‌تاب ‌فطرت‌ الهی‌شان‌ در پس‌ ابرهای‌ تیره‌ و تار نفس‌ حیوانی‌ محجوب‌ گشته‌ و مرآت‌ قلبشان‌ به ‌دلالت‌ ﴿أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی﴾[3] در عالم‌ سُفلی به‌ شقاوت‌ و زنگار شرک‌ و کفر آلوده‌ شده‌ و به‌ اشارت‌ قرآنی‌ ﴿وَ تَرَکهُمْ فی‌ ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ﴾[4] در وادی‌ شهوات‌ و آتش‌ سوزان‌ تعلقات‌ لغزیده‌اند. امیر مؤمنان‌، علی‌(ع‌)، در توصیف‌ این‌ گروه‌ می‌فرماید: «مَنْ خَبُثَ عُنْصُرُهُ ساءَ مَحْضَرُه‌ُ؛[5] کسی‌ که‌ اصل‌ وجودش‌ پلید باشد، حضورش‌ نیز زشت‌ خواهد بود.»

ـ و برخی‌ نیز در گذران‌ تاریخ‌ به‌ سبب‌ معاشرت‌ و اختلاط‌، نهانخانه ضمیرشان‌ از طهارت‌ به‌ سوی‌ ضلالت‌ و آلودگی‌ میل‌ نموده‌ و آسمان‌ وجودشان‌ به‌ نور هابیلی‌ و ظلمت ‌قابیلی‌ درآمیخته‌ است‌.

همچنان‌که‌ در لسان‌ ائمه عصمت‌ و طهارت‌(ع)، گروه‌‌های‌ سه‌گانه مذکور بدین‌گونه‌ تبیین‌گردیده‌ است‌: «به‌درستی که‌ خداوند عزیز و جلیل،‌ خلقی‌ را برای‌ ایمان‌ ثابت‌ آفریده‌ که‌ زوالی‌ ندارد و خلقی‌ را هم‌ برای‌ کفر ثابت‌ آفریده‌ که‌ زوالی‌ ندارد و خلقی‌ را هم‌ میان‌ این‌ دو آفریده‌ که به‌ برخی از آنها‌ ایمان‌ سپرده‌ که‌ اگر خواهد بر آنها به‌ پایان‌ رساند، می‌رساند و اگر خواهد آن‌ را از آنها بگیرد، می‌گیرد.»[6]

در نتیجه‌، آنان‌ که‌ از نور قدس‌ ربوبی‌ حظی‌ وافر برده‌ و در زمزم‌ نورانیت‌، به‌ عشق‌ و ارادت‌ قلبی‌ نسبت‌ به‌ آستان‌ ولایت‌ نایل‌ شده‌اند، از عذاب‌ سوزاننده الهی‌ امان‌ یافته‌ و بسان‌ برق‌ جهنده‌ از صراط‌ مستقیم‌ الهی‌ گذر نموده‌ و در فردوس‌ برین‌ مأوا می‌گزینند؛ چنان‌که‌ رسول اکرم‌(ص‌) در منقبت‌ دلدادگان‌ ولایت‌ و شیفتگان‌ روحانیت‌ و معنویت‌ که‌ در بحر بیکران‌ ولایی‌ مستغرق‌ گشته‌اند، می‌فرماید: «آگاه‌ باشید کسی‌ که‌ علی‌ را دوست‌ بدارد، همچون‌ برق‌ جهنده‌ از صراط‌ می‌گذرد و آن‌ که‌ به‌ علی‌ عشق‌ بورزد و او را پیروی‌ کند، خداوند برائت‌ از آتش‌ و جواز گذر از صراط‌ و امان‌ از عذاب‌ را برایش‌ می‌نویسد.»[7]

در مقابل‌، آنهایی‌ که‌ به‌ ظلمت‌ شهوات‌ گرفتار آمده‌ و هیچ‌ بهره‌ای‌ از نور معرفت‌ و معنویت‌ نبرده‌اند، از طریق‌ ولایی‌ مهجور گشته‌ و در اعماق‌ جهنم‌ مادیات‌ و دوزخ ‌شعله‌افروز کثرات‌ هبوط‌ می‌کنند.

ولی‌ آن‌ دسته‌ از انسان‌ها که‌ فروغی از نور ولایی‌ و پرتوی‌ از قدس‌ ربوبی‌ بر جانشان ‌تابیده‌، هر چند بستر وجودشان‌ به‌ تیرگی‌ غفلت‌ نیز آمیخته‌ است‌، اما در سایه دستگیری‌ و هدایت‌ عارفان‌ دیر ولایت‌ و عاشقان‌ بزم‌ طهارت‌، با حالات‌ مختلف‌ و مراتب‌ گوناگون ‌خود صراط‌ الهی‌ را طی‌ می‌کنند و در نهایت‌، بر اساس‌ منزلت‌ روحانی‌ و مرتبه نورانی‌شان‌، در یکی‌ از طبقات‌ هشت‌گانه بهشت‌ ربوبی‌ سکنا می‌گزینند.[8] امام‌ صادق‌(ع‌) در بیانی‌ گهربار، مراتب‌ سیر نورانی‌ سالکان‌ طریق‌ انسانی‌ و مقامات‌ پویندگان‌ صراط‌ مستقیم‌ الهی ‌را چنین‌ ترسیم‌ نموده‌ است‌:

«مردم‌ در گروه‌‌های‌ مختلف‌ بر صراط‌ گذر می‌کنند، در حالی‌ که‌ صراط‌ باریک‌تر از مو و برنده‌تر از شمشیر است‌. پس‌ برخی‌ از آنها همانند برق‌، و عده‌ای‌ دیگر بسان‌ دویدن‌ اسب‌ از صراط‌ می‌گذرند و بعضی‌ افتان‌ و خیزان‌، و برخی‌ نیز راه‌ می‌روند و دسته آخر آویزان‌ از صراط‌ می‌گذرند، به‌ گونه‌ای‌ که‌ گاهی‌ آتش‌ بخشی‌ از وجودشان‌ را فرا می‌گیرد و بخشی‌ دیگر را رها می‌کند.»[9]

پی‌نوشت‌ها:

[1]. غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد ابن محمد تمیمی آمدی، ص 409، ح 9385.

[2]. سوره بقره، آیه 253: «و او (عیسی) را به روح قدسی تأیید نمودیم.»

[3]. سوره بقره، آیه 16: «آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت برگزیدند.»

[4]. همان، آیه 17: «خداوند ایشان را در تاریکی‌‌هایی که نمی‌بینند، رها کرد.»

[5]. غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد ابن محمد تمیمی آمدی، ص 409، ح 9392.

[6]. الکافی، محمد ابن یعقوب کلینی، ج 2، ص 417، ح 1، عن محمد ابن مسلم عن احدهما(ع) قال سمعته یقول: «إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقَاً لِلْاِیمانِ لا زَوالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْکُفْرِ لا زَوالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً بَیْنَ ذلِکَ وَ اسْتَوْدَعَ بَعْضَهُمُ الْایمانَ، فَاِنْ یَشَأْ اَنْ یُتِمَّهُ لَهُمْ أَتَمَّهُ وَ اِنْ یَشَأْ اَنْ یَسْلُبَهُمْ ایّاهُ سَلَبَهُمْ. …»

[7]. بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، عماد‌الدین محمد ابن ابی‌جعفر طبری، ص 36، رسول اکرم(ص): «اَلا وَ مَنْ اَحَبَّ عَلِیَّا مَرَّ عَلَی الصِّراطِ کَاْلبَرْقِ الْخاطِفِ، اَلا وَ مَنْ اَحَبَّ عَلِیَّا وَ تَوَلّاهُ کَتَبَ اللهُ لَهُ بَراءَةً مِنَ النّارِ وَ جَوازاً عَلَی الصِّراطِ وَ اَماناً مِنَ الْعَذابِ.»

[8]. تاریخ انبیا و قصص قرآن از آدم تا خاتم، حسین عمادزاده، ص 67، از پیامبر اكرم(ص) پرسیدند: بهشت چگونه است؟ فرمود: «خداوند بهشت را از نور آفرید و هشت بهشت در زیر یکدیگر قرار داد و بالاترین بهشت، بهشت فردوس برین است و هر یک نامی دارد: 1. دار السلام؛ 2. دار القرار؛ 3. دار الخلد؛ 4. جنة المأوی؛ 5. جنات عدن؛ 6. جنات النعیم؛ 7. جنات مطلق؛ 8. فردوس برین.»

[9]. روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، محمد ابن احمد فتال نیشابوری، ج 2، ص 499، امام صادق(ع): «اَلنّاسُ یَمُرُّونَ عَلَی الصِّراطِ طَبَقاتٍ وَ الصِّراطُ اَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ مِنْ حَدِّ السَّیْفِ. فَمِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مِثْلَ البَرْقِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مِثلَ عَدْوِ الْفَرَسِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ حَبْواً وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مَشْیاً وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمُرَّ مُتَعَلِّقاً قَدْ تَأْخُذُ النّارُ مِنْهُ شَیْئاً وَ تَتْرُکُ شَیْئاً.»

به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: