دو الگوی‌ جلال‌ و جمال‌ انسانی‌

مقام‌ جامعیت‌ رسول اکرم‌(ص‌) که‌ به عنوان‌ مظهر تام‌ اسم‌ اعظم‌ اللّه‌ تعالی‌ و مستجمع ‌اسما و صفات‌ الهی‌، انوار قدسی‌ جلال‌ و جمال‌ خویش‌ را در دو قوس‌ نزول‌ و صعود پرتوافشان‌ فیض‌ وجود و تعالی‌بخش‌ موجودات‌ در عالم‌ غیب‌ و شهود نموده‌، به‌ بیان روایی‌ «أَنَا الشَّمْسُ وَ عَلِیٌّ الْقَمَرُ وَ فاطِمَةُ الزُّهْرَةُ»[1] یگانه‌ شمس‌ پرفروغ‌ آسمان‌ جبروت‌ است‌ که‌ تجلی‌بخش‌ قمر سپهر ولا، یعنی طلعت‌ منوّر علی‌ اعلی(ع‌) و زهره زیبنده‌ معنا، یعنی وجه‌ مقدس‌ منصوره‌ زهرا(س‌) در فراز ملأ اعلی گشت‌.

از این‌رو، آن‌ مسندنشین‌ سریر افلاک‌ و رحمت‌گستر سرای‌ خاک‌ از سراج‌ وجود الهی ‌خویش‌ جلوه‌گر نور جلال‌ رحمانی‌ علی‌(ع‌) و فروغ‌ جمال‌ رحیمی‌ زهرا(س‌) در مرآت‌ کائنات‌ شده‌، ترسیمگر حقیقت‌ ﴿بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ﴾ بر صحیفه وجود گردید.[2]

آن‌گاه‌ در عرصه‌ مُلک‌ نیز از این‌ قافله‌سالار کاروان‌ معنا و محرم‌ خلوتگاه‌ «لی مَعَ اللّهِ»[3] دو سرمنشأ ولایت‌ و معرفت‌، وجود مقدس‌ علی‌ مرتضی‌(ع‌) و فاطمه‌ زهرا(س‌) رخ‌ نموده‌ و پیوسته‌ در جوار سراج‌ آسمانی‌ پیامبر(ص) به‌ سر بردند تا بهره‌مند از نور عالم‌تاب‌ محمدی‌ از هر گونه‌ تیرگی‌ و ظلمتی‌ مصونیت‌ یافته‌ و در حریم‌ بهشتی‌ نبوت‌ از غبار اغیار حفظ‌ شده‌، در دستان‌ مطهر حضرتش‌ رشد و تربیت‌ یابند.

چنان‌که‌ فاطمه‌ زهرا(س‌) در پرتو حرارت‌ عشق‌ آسمانی‌ و تعالیم‌ نورانی‌ پیامبر اکرم‌(ص‌) به‌ فرشته‌ منوّر حریم‌ ایمانی‌ و کوثر حیات‌بخش‌ عشق‌ و معرفت‌ بهشتی‌ مبدل‌ شد و لیله ‌مبارک‌ قدرش‌ جلوه‌گر جلالت‌ و لطافت‌ وجه‌ جمیل‌ رحیمی‌ گشت‌ تا جاذبه‌ حسن ‌بهشتی‌اش‌ وجود مقدس‌ نبی اکرم‌(ص) را به‌ معراج‌ عشق‌ و شهود و منزلت‌ والای‌ «وجه‌اللّه‌» واصل‌ نماید.

علی‌ مرتضی‌(ع‌) نیز که‌ از همان‌ اوان‌ کودکی‌ در کاشانه‌ روح‌نواز محمد مصطفی‌(ص‌) رشد و تعالی‌ می‌یافت‌،[4] به‌ دستان‌ پاک‌ نبوی‌، مرآت‌ تمام‌نمای‌ حق‌ و جام‌ جهان‌بین‌ حضرت‌ مطلق‌ گردید و به عنوان‌ امیر مؤمنان‌ به‌ شرافت‌ «عَلِیٌّ بابُها»[5] نایل‌ شده‌، مهتاب ‌حُسن‌ ولایتش‌ از انوار شمس‌ رسالت‌ روشنایی‌ گرفت‌ و به‌ مقام‌ رفیع‌ ساقی‌ کوثر فاطمی‌ باریافته‌، در بزم‌ عاشقان‌ و عارفان‌، مسیحاگونه‌ به‌ زیور آسمانی‌ «أَنَا خِیرَةُ الرَّحْمنِ»[6] مزین گردید. بدین‌ جهت‌، امام‌ سابقان‌ و مولای‌ مقربان‌، امیر مؤمنان‌(ع‌) با ترنم‌ خالصانه‌ «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبیدِ مُحَمَّدٍ؛[7] من‌ بنده‌ای‌ از بندگان‌ کوچک‌ محمد هستم‌.» اوج‌ خضوع‌ و خشوع‌ را در برابر رسول اکرم‌(ص‌) ابراز داشته‌، در عالم‌ ظاهر پیوسته‌ به‌ خدمت‌ صادقانه‌ و پیروی‌ عاشقانه ‌از وجود مقدس‌ پیامبر(ص) همت‌ می‌گماشت‌.

و این‌چنین‌، عروه وثقای‌ طریق‌ ولا، علی‌ مرتضی‌(ع‌) و طائر فردوس‌ معنا، فاطمه‌ زهرا(س‌) به عنوان‌ دو الگوی‌ جلال‌ و جمال‌ انسانی‌ از وجود منوّر محمدی‌ و آسمان‌ مفتوح ‌نبوی‌ طالع‌ شدند و گل‌ معطر جمال‌ قدسی‌شان‌ از شجره‌ طیبه‌ رسالت‌ شکوفا شد تا رایحه‌ دل‌انگیز علوی‌ و فاطمی‌ مشام‌ همه‌ کمال‌جویان‌ صراط‌ مستقیم‌ را طراوت‌ بخشد و جان‌بخش‌ ابرار حریم‌ ولایی‌ و صورتگر مقربین‌ محرم‌سرای‌ رحیمی‌ باشد.

دو گوهر مطهر و منوّری‌ که‌ در حریم‌ قلب‌ مقدس‌ نبی اکرم‌(ص) جلا یافتند و در سرادقات سریر ربوبی‌ و بر عرش‌ رفیع‌ رحمانی‌ مأوا گزیدند تا ارواح‌ پاکان‌ ولا و خیل‌ ملائکة‌اللّه‌ تنها در پرتو نور حضور و وجه‌ پُروجد و سرور ایشان‌ به‌ معراج‌ حقایق‌ نهانی‌ روند و مدارج‌ رشد و تعالی‌ را بپیمایند. امام‌ باقر(ع‌) در توصیف‌ این‌ دو گوهر گرانبهای‌ ظهوریافته‌ از گنجینه‌ مکنون‌ توحید، چنین‌ می‌فرماید: «خانه علی‌ و فاطمه‌، حجره‌ رسول‌ خدا است‌ و سقف‌ خانه‌شان‌ عرش‌ ربّ العالمین ‌است‌. در انتهای‌ خانه‌ ایشان‌ شکافی‌ است‌ که‌ از آن‌ تا عرش‌، پرده‌ از معراج‌ وحی‌ برداشته ‌شده‌ و سقف‌ خانه‌شان‌ عرش‌ خدای‌ رحمان‌ می‌باشد و معراج‌‌های‌ روح‌ و ملائکه‌ در خانه ‌آنها است.»[8]

پی‌نوشت‌ها:

[1]. شواهد التنزیل، ابوالقاسم عبیدالله ابن حسکان قرشی، ج 2، ص 287، ح 922، از رسول اکرم(ص).

[2]. مشاهده «در جست‌وجوی معبود»:

در یکی از شب‌های سرد و برفی زمستان سال 1365، همزمان با ماه مبارک رجب، در حالی که مشغول عبادت سحرگاهی بودم، در اثنای ذکر «لا اله الا الله»، میل قلبی به ملاقات خدا پیدا نمودم و در این اشتیاق معنوی به سر می‌بردم که ناگاه خود را در عالمی وسیع و بی‌منتها در برابر گردونه‌ای عظیم یافتم و بی‌اختیار به منظور رؤیت خدا، به سوی آن گردونه حرکت نمودم. آن‌گاه مشاهده کردم در ابتدای گردونه، گذرگاهی است که به درون گردونه منتهی می‌شود و قسمت بالا، در سمت راست ورودی گردونه، سه نام مبارک: «الله» و «رحمن» و «رحیم» بر سه جایگاه مقدس می‌درخشد. با توجه قلبی به ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم»، از این گذرگاه به درون گردونه که جهانی بی‌انتها از اسما و صفات الهی بود، وارد شدم و در چشم بر هم زدنی با سیری کامل به تمام اسما و صفات موجود در آن نظری عمیق انداختم؛ اما اثری از خدای خود نیافتم.

از این‌رو، در اندیشه رؤیت معبود، بی‌اختیار خود را خارج از گردونه دیدم و ناگاه در همان عالم بی‌منتها و فضای بیکران هستی، با گردونه‌ای عظیم‌تر رو‌به‌رو گشتم که همچون گردونه نخست، در گذرگاه ورودی آن، نام «الله» و «رحمن» و «رحیم» قرار داشت. در این گردونه نیز با ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم» وارد شدم که در میان این گردونه عظیم، گردونه‌های بی‌شماری مشابه گردونه اوّل بود. علاوه بر اینکه در اسما و صفات بی‌انتهای گردونه دوم سیری کامل کردم، با عبور از گذرگاه‌های ورودی هر یک از گردونه‌های درون گردونه دوم، با توجه به نام‌های: «الله» و «رحمن» و «رحیمِ» خاص خودشان، در اسما و صفات بی‌شمار آنها نیز سیری تمام نمودم و باز اثری از مطلوب خویش ندیدم.

همچنین، بار دیگر در مکانی از فضای بی‌منتهای هستی قرار گرفتم و خود را دگربار در مقابل گردونه‌ای بسیار عظیم‌تر از گردونه پیشین یافتم و مانند دفعات قبل، از گذرگاه گردونه در پرتو انوار سه نام مقدس: «الله» و «رحمن» و «رحیم» به درون گردونه سوم وارد گشتم. این گردونه شامل میلیاردها میلیارد گردونه مشابه گردونه دوم بود که هر کدام گردونه‌های بی‌شماری نظیر گردونه نخست را در بر داشتند. پس از سیری فراگیر از گذرگاه گردونه سوم، مجدداً با توجه به سه نام مقدس: «الله» و «رحمن» و «رحیم» از طریق گذرگاه‌های مخصوص هر گردونه، در اسما و صفات بی‌شمار گردونه‌های تودرتوی درون گردونه سوم نیز سیری کامل نمودم و باز هیچ نشانی از معبود خویش نیافتم. به همین ترتیب، به منظور شهود خدای خود، تا چهل گردونه تودرتو را که یکی پس از دیگری عظیم و عظیم‌تر می‌شد و عقل از شرح آن عاجز است، سیر نمودم؛ ولی هیچ‌گونه اثری از مقصود خویش نیافتم.

به دنبال این سیر عظیم و شگفت‌انگیز معنوی، باز هم خود را به همان صورت در گوشه‌ای از فضای بیکران هستی در بیرون از گردونه‌ها دیدم و خسته و مأیوس، شاهد منظره‌ای بس عجیب و حیرت‌آور شدم؛ گردونه‌های تودرتوی بی‌شماری را ملاحظه نمودم که ورای گردونه چهلم تا بی‌نهایت همچون زلفی پیچیده، سلسه‌وار ادامه یافته و در دوردست‌ها چون دودی مُمتَد محو شده بود. ناگاه الهامی روحانی در فضای قلبم طنین‌افکن شد که: «خدایی را که در عرصه بی‌انتهای عالَم در جست‌و‌جویش هستی، جز در قلب شیفته‌ات جایگاهی ندارد.» در این هنگام، شاد و مسرور از آن مشاهده عظیم معنوی به خود آمدم و رؤیت الهی خویش را مصداق روشنی از این حدیث قدسی یافتم که: «لا یَسَعُنی اَرضی وَ لا سَمآئی بَل یَسَعُنی قَلبُ عَبدِیَ المُؤمِن؛ من در زمین و آسمان نمی‌گنجم؛ بلکه در قلب بنده مؤمنم می‌گنجم.»

و نیز این شهود معنوی را با این آیات شریفه مرتبط دانستم که خداوند فرموده: ﴿فَلا أقسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُوم * وَإنَّهُ لَقَسَمٌ لَو تَعلَمُونَ عَظیمٌ * إنَّهُ لَقُرآنٌ کَریمٌ * فی کِتابٍ مَکنُونٍ * لا یَمَسُّهُ إلَّا المُطَهَّرُونَ﴾؛ «پس، سوگند یاد نمی‌کنم به منازل ستارگان. به‌درستی که آن، سوگندی است اگر می‌دانید، بزرگ. همانا آن، قرآنی است گرامی. در کتابی پوشیده. مس نمی‌کند آن را، مگر پاک‌شدگان.»

آن را که زمیـن و آسمانش جا نیست
بر عرش برین و کرسی‌اش مأوا نیست
اندر دل عاشـقش بگنـجد ای دوسـت
ایمان است این و غیر از این معنـا نیست

(برای دیدن طرح مربوط به این مشاهده، کلیک نمایید.)

[3]. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج 79، ص 243، رسول اکرم(ص): «لی مَعَ اللهِ وَقْتٌ لا یَسَعُنی مَلَکٌ مُقَرَّبُ وَ لا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ؛ مرا با خداوند وقتی است که هیچ فرشته مقربی و هیچ پیامبر مرسلی بدان نایل نمی‌شود.»

[4]. نهج البلاغه، سید رضی، خ 192، امام علی(ع): «اَنَا وَضَعْتُ فِی الصِّغَرِ بَکَلاکِلِ الْعَرَبِ وَ کَسَرْتُ نَواجِمَ قُرُونِ رَبیعَةَ وَ مُضَرَ، وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعی مِنْ رَسُولِ اللهِ(ص) بِالْقَرابَةِ الْقَریبَةِ وَ الْمَنْزِلَةِ الْخَصیصَةِ وَضَعَنی فی حِجْرِهِ وَ اَنَا وَلَدٌ، یَضُمُّنی اِلی صَدْرِهِ، یَکْنُفُنی فِی فِراشِهِ وَ یُمِسُّنی جَسَدَهُ وَ یُشِمُّنی عَرْفَهُ وَ کانَ یَمْضَغُ الشَّیْءَ ثُمَّ یُلْقِمُنیهِ؛ من در کوچکی سینه‌های عرب را به زمین رساندم و شاخه‌های نو برآمده ربیعه و مضر را شکستم، و شما قدر و منزلت مرا نزد رسول اکرم(ص) به سبب خویشی نزدیک و جایگاه مخصوص می‌دانید. در زمانی کودکی مرا در کنار خود پرورش داد، و به سینه‌اش می‌چسبانید و در بسترش در آغوش می‌داشت و تنش را به من می‌مالید و بوی خوش خود را به من می‌بویانید و خوراکی جویده در دهان من می‌گذاشت.»

[5]. وسائل الشیعة، محمد ابن حسن حرّ عاملی، ج 27، ص 34، ح 33146، رسول اکرم(ص): «اَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلیٌّ بابُها؛ من شهر علمم و علی درِ آن است.»

[6]. الفضائل، ابوالفضل شاذان ابن جبرئیل قمی، ص 80، علی(ع): «من برگزیده خدای رحمان هستم.»

[7]. الکافی، محمد ابن یعقوب کلینی، ج 1، ص 89، ح 5.

[8]. البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج 4، ص 487.

به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: