حالات پدر و مادر،  نقش آفرین خصایص فرزند

زیرا اعمال و توجّهات و حالات پدر و مادر،  نقش آفرین خصایص نفسانی و فضایل روحانی فرزند از همان بدو شکل گیری نطفه می باشد و به یقین، آنهایی که بر زبان خود گلخندِ «بِسْمِ  الله» را شکوفا می سازند و در دل مهر خدای رحمان را می پرورانند و در این حال، اساس هستی یک انسان را بذرافشانی می کنند، به وضوح انسانی را صورت می بخشند که بسان هابیل مستعد کمالات روحانی است و صراط مکارم و معارف توحیدی فرارویش هموار است و به راستی، نطفه چنین انسانی وجود کمال نیافته ای است که راه نیل به کمال و جمال مطلق برایش گسترده است؛ زیرا به هنگام آمیزه عشق ظاهر و باطن، قلب آدمی آمادگی دریافت و جذب بیشتری نسبت به سایر مواقع را داراست؛ لذا با تزیین زبان به زیورِ «بِسْمِ  الله» و توجه معنوی به آستان ولا، عشق جوشان قلب به روح معنویت و پاکی و عفاف آمیخته می گردد و در نطفه، تأثیر ژرف و عمیقی می نهد و انسانی قدم بر عالم خاک می گذارد که وجود پاکش دل های سرد و خاموش را موجب حیات معنوی و بصیرت توحیدی خواهد بود. بنابر این، در مورد  آدم(ع) و حوا(س) شاهدیم که فرزند نخست آنها قابیل است؛ یعنی کسی که از خطای والدین خود در بهشت  أسماءالله متأثّر شده و در نهانخانه جانش هوای نفس و عدم اطاعت و تسلیم در برابر خدای رحمان غلبه یافته است. اما فرزند دومشان از همان تنبّه و بیداری معنوی و پوشاندن خود با برگ های سبز بهشتی تأثیر پذیرفته است. از این رو، در ضمیر هابیل شاهد روح قدسی و نور تسلیم و آگاهی می باشیم.

آدم أبوالبشر(ع) در جنّت أسما می خرامید و در فردوس سکر و فنا آرمیده بود؛ اما این غنچه نوشکفته خلقت، چون اسرار أسماءالله را در گنجینه دل خود نکاویده بود، به رموزات معارف عِلْمُ الأسماء التفات نداشت و به همین خاطر، وسوسه ابلیس جن در او کارگر افتاد و از شجره منهیه چشید و از لباس اسمای الهی عریان شد. در یک تأویل معنوی، گفتنی است شجره ای که آدم(ع) و حوا(س) به واسطه چشیدن طعم آن از جنّت وحدت     حق هبوط نمودند، شجره نفس ناسوتی است؛ نفسی که تنها از عشق ظاهری جان می گیرد و از علایق و عوایق مُلکی می نوشد و از رایحه ملکوتی عشق معنوی محروم است و نهی الهی از چشیدن این شجره، گویای این مهم است که بهره مندی از آن، بدون توجه روحی و قلبی به خدای رحمان و بدون ترنّم گلواژه طیّبه «بِسْمِ  الله» بر زبان، ثمره ای جز قابیل به بار نخواهد آورد. به همین  جهت، زشتی این گونه  بهره مندی و چشیدن از شجره نفس، در فرزند نخست  آدم(ع) و حوا(س) ظاهر شد و از آن پس، لباس زرّین أسما از ایشان فرو افتاد و حقیقت آدمیتشان پوشیده گشت؛ ﴿فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوءاتُهُما وَ طَفِقا یخْصِفانِ مِنْ وَرَقِ الجَنَّة﴾؛[1] «پس آنگاه که از شجره چشیدند، زشتی ایشان آشکار گردید و بر آن شدند تا خود را با برگ بهشتی بپوشانند.»

آن دم که در هنگام غروب خورشید، به امر رحمانی از آسمان وحدت الهی بر ارض هوشیاری و تعب هبوط کردند و به زشتی عمل خویشتن واقف گشتند، از روی تنبّه و انابه به تصریح دقیق عرفانی «اَلْمُؤْمِنُ کَالْجَبَلِ»[2] بر کوه صفا و مروه، خیمه طلب و توبه افراشتند و اربعینی را در سایه سار برگ های سبزینه بهشتی به اعتکاف عشق الهی نشستند و از     چشمه سار جبل راسخ و کوهسار استوار خضر ایمان نوشیدند و نفس خود را از حضیض ملک به سپهر معنای  أسماءالله رفعت بخشیدند و بر اریکه مخلِصین تکیه زدند و وجه خویش را تسلیم عظمت ولایی و سطوت رحمانی طایر قدسی نمودند تا کاستی آنها را جبران کند و دقایق أسما و حقایق وجه نگارین رحمانیت را در ایشان بیاراید.

آنچه پس از ندامت و تنبّه و آگاهی  آدم(ع) و حوا(س) حاصل شد، آن بود که وقتی در پناه برگ سبزفام بهشتی، مرآت قلوبشان از فروغ سرائر أسما نورانیت یافت و آنگاه که با یاد خدای رحمان و عشقی برافروخته از جذبات نفس قدسی بر محمل تجرید و توحید قرار یافتند و به ذکرِ «بِسْمِ  الله» رطبُ اللسان شدند، از طعم شجره نفس رحمانی خود چشیدند و ثمره مصفایی بسان هابیل را به ثمر نشاندند. قابیل، نتیجه نوشیدن از لذایذ شجره خبیثه نفس ناسوتی است و هابیل ثمره معطر چشیدن از طعم گوارای شجره طوبای نفس رحمانی است.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. سوره اعراف، آیه 22.

[2]. شرح الکافی، محمد صالح بن احمد مازندرانی، ج 9، ص 172، رسول اکرم(ص): «انسان مؤمن مانند کوه است.»

به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: