اكسیر مقدس‌ عشق‌

خورشید تابناک «اللّه‌» تعالی‌، گستره خلقت‌ را به‌ انوار گرمابخش‌ عشق‌ ازلی‌ روشن ساخت‌ و حب‌ ذات‌ احدی‌ به‌ دلالت‌ قدسی «فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکیْ أُعْرَفَ»[1] سرمنشأ عالم‌ وجود و مایه تجلی‌ بزم‌ شهود گشت‌ و سرشت‌ کائنات‌ و خمیرمایه ‌موجودات‌ را به‌ زمزم‌ مطهری‌ آمیخت‌ که‌ طراوت‌ حیات‌ را بر ذرات‌ آفرینش‌ روان‌ کرد و سرای‌ گیتی‌ را مهیای‌ کمال‌ و تجلی‌گاه‌ حقیقت‌ جمال‌ نمود. انوار فروزان‌ الهی‌ موجب‌ حیات‌ و حامل‌ روح‌ قدسی‌ گشت‌ و نفحه حیات‌آفرین‌ عشق‌ بر کالبد هستی‌ دمیده‌ شد و انسان‌، کامل‌ترین‌ جلوه ربوبی‌ و زاده ترنم‌ ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ﴾[2] بهره‌مند از حیات‌ طیبه رحمانی‌ و حامل‌ جوهره عشق‌ رحیمی‌ گشت‌ و بدین‌ ترتیب‌، عشق‌، عالی‌ترین‌ اکسیر وجود و پرمعناترین‌ گلواژه هستی‌ گردید و به عنوان‌ حقیقتی‌ جاودانه‌ در عالم‌ غیب‌ و شهودِ آدمی‌ به‌ ودیعت‌ نهاده‌ شد.

  از منظر کلی‌، واژه «عشق‌» که‌ در کلمات‌ نورانی‌ عارفان‌ و بیانات‌ معنوی‌ صاحبدلان‌ استعمال‌ شده‌ و به‌ دو نوع «عشق‌ مجازی‌» و «عشق‌ حقیقی‌» تقسیم‌ گردیده‌،[3] در واقع‌، همان‌ حقیقت‌ «حب» است‌ که‌ در لسان‌ گهربار ثقلین‌ و فرهنگ‌ متعالی‌ دین‌، به عنوان «حبّ‌ شیطانی‌» و «حبّ‌ الهی‌» مطرح‌ شده‌ است‌.

و از دیدگاه‌ نگارنده‌، آدمی‌، معجونی‌ ترکیب‌ یافته‌ از دو بعد جسم‌ و روح‌ می‌باشد که ‌هر کدام‌ را خواسته‌ و خواهشی‌ متفاوت‌ با دیگری‌ است‌. جسم‌ آدمی‌ همچون‌ زمین ‌حاصل‌خیز است‌ که‌ حیات‌ و کمالش‌ وابسته‌ به‌ آبی‌ می‌باشد که‌ از درون‌ زمین‌ می‌جوشد. و همان‌گونه‌ که‌ سطح‌ زمین‌ توسط‌ آب‌، جامه سبز و زیبا بر تن‌ نموده‌ و به‌ جلوه‌‌های ‌رنگارنگ‌ ظاهری‌ آراسته‌ می‌شود، بعد جسمانی‌ انسان‌ نیز حیات‌ و ارتزاق‌ خویش‌ را به ‌واسطه آب‌ از مواهب‌ عالم‌ خاک‌ کسب‌ می‌نماید. از این‌رو، به‌ سوی‌ زیبایی‌ها و لذت‌های‌ عالم ‌مُلک‌ و در رأس‌ آن‌ جلوه‌گری‌های‌ دلربای‌ زن‌ گرایش‌ یافته‌، برخوردار از حب‌ و عشق‌ ظاهری‌ می‌گردد.

و اما روح‌ آدمی‌ همانند باد است‌ که‌ حیات‌ و کمالش‌ را از نور به‌ دست‌ می‌آورد و همان‌طور که‌ تابش‌ انوار گرمابخش‌ خورشید، پیوسته‌ موجب‌ ایجاد باد و قوت‌ و کمال‌ آن ‌می‌شود، همچنین‌ روح‌ از انوار الهیِ‌ عالم‌ قدس‌ حیات‌ یافته‌ و از نعیم‌ بهشتی‌ و معارف‌ طیبه رحمانی‌ ارتزاق‌ می‌نماید و بدین‌ جهت‌، به‌ لذت‌ها و جلوه‌‌های‌ زیبنده ملکوتی‌ مشتاق ‌بوده‌، بهره‌مند از حب‌ و عشق‌ باطنی‌ به‌ رخساره جمیل‌ رحیمی‌ می‌باشد.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. اسرار الحکم، حاج ملاهادی سبزواری، ص 20، حدیث قدسی: «کُنْتُ کَنْزاً مَخْفِیّاً فَاْحْبَبْتُ أَن أُعْرَفَ فَخَلَقْتُ الْخَلْقّ لِکَیْ أُعْرَفَ؛ من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم. پس موجودات را آفریدم تا شناخته گردم.»

[2]. سوره تین، آیه 4: «هرآینه انسان را در بهترین قوام و راستی آفریدیم.»

[3]. ر.ک: فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، سید جعفر سجادی، ص 582.

به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: