مراتب هفتگانه فرشته‌ عشق؛ عالم نورانی

ششمين‌ وادی‌ سلوك‌ إلی ‌الله، عالم‌ نورانی، وجه‌ جميل‌ فرشتۀ عشق‌ است‌ كه‌ راهیان صراط‌ جمال، بدين‌ عالم‌ راه‌ نمی‌يابند، مگر در عالم‌ روحانی، جواز رهايی‌ از هر گونه شرکی را از دستان‌ ربوبی‌ انسان ‌كامل‌ برگرفته‌، و شايستۀ دیدار وجه‌ ربوبی در جنت نعیم شده باشند؛ چرا که راهیان طريق‌ حق‌ در عالم ‌ملكوت‌ به‌ دلیل عشق و فنای خالصانه در محضر ولیّ کامل، به روح منور قدسی دست یافته، به عالم نورانی تجلیگاه علم و بقا و جایگاهی بس نیک است، تعالی می‌یابند.[1]

و اين‌گونه‌، رهرو صراط‌ جمال‌ به‌ سبب‌ محرميت‌ در مقام وجه ‌نورانی‌ شايستۀ‌ حريم‌ قدس‌ ربوبی‌ شده‌ و به وجه زیبای رحیمی بقا می‌یابند و به بیان «سَلامٌ قَولاً مِن رَبِّ رَّحیم»[2] با بهره‌مندی از نعمت سلامتی که همان موهبت زیبایی است، به سرچشمه معرفت و جاودانگی بار می‌یابند؛ چرا که شهود سیمای فرشتۀ عشق در مرآت ربوبی، سیرت درونی چنین راهیانی را به نور مسرت‌بخش بهشتی روشن ساخته[3] و نظاره بدین وجه قدسی، قلب سلیمشان را سرشار از شعله‌های عشق و نیاز نموده و ایشان را از آلایش هرگونه تعلّق و شرک خفی که تاکنون در طی مراتب فرشتۀ عشق دامنگیرشان بوده است، مطهر می‌گرداند تا آزاد از همۀ قیود، در بهشت دیدار، مصداق بارز احرار گردند.[4]

بدین‌ترتیب عاشقان‌ وارسته كه‌ در دريای‌ پرتلاطم‌ واحدیت بر كشتی‌ نجات‌ ولایت، خود را تسليم‌ امواج‌ رحمانيت‌ نموده‌‌اند، نه‌ تنها به‌ فنای‌ از خويشتن‌ نايل‌ می‌شوند، بلكه‌ به‌ بیان نورانی قرآن که «هر چیزی هلاک‌شونده است، مگر وجه او»[5] غیر حضرت‌ رب‌ را هلاک شده می‌یابند و  سرچشمۀ بقای‌ مطلق‌ و سرمنشأ جلال‌ و كرامت‌ حق‌ را در وجه‌ معشوق‌ خود می‌بينند؛[6] سیمای زیبایی كه‌ مصداق‌ كاملش‌ در وجود رسولان الهی و اولیای رحمانی همچون وجود مطهر امیر مؤمنان، علی(ع) تجلی دارد[7] که فرموده: «من وجه خدای متعال در آسمانها هستم.»[8] و مانند کلمۀ مقدس خدا، حضرت‌ عيسی‌(ع‌)، که به‌ سبب‌ نيل‌ به‌ مرتبۀ‌ وجه‌ نورانی،‌ به ‌مقام‌ ربّانیِ «وَجيهاً فِي‌ الدُّنْيا وَ الْا’خِرَة‌ِ وَ مِن‌َ الْمُقَرَّبين‌َ»[9] واصل‌ شده‌ و حقيقت‌ رحمانی سلام که همان زیبایی است، از روح قدسی‌اش بر ارض وجودش دمیده شد؛ چنان‌که فرمود: «سلام بر من روزی که زاده شدم، روزی که می‌میرم و روزی که زنده برانگیخته می‌شوم.»[10]

وجود انسان کامل از ان رو سلیم است که به حدّ اعتدال نایل شده و چون در مسیر صراط مستقیم از افراط «مغضوب علیهم» و تفریط «ظالّین» مبرا گردیده، از چشمه‌سار علم و بقا بهره‌مند شده است؛ چنان‌که در مثال، سیاره زمین به دلیل آن‌که در فاصله مناسبی نسبت به خورشید قرار گرفته و از سرما و گرمای متناسبی برخوردار است، از نور و آب حیات‌آفرین برای زندگی و تکامل موجودات از جمله آدمی استفاده می‌نماید؛ در حالی که سیاره مریخ و زهره به جهت افراط و تفریط در نزدیکی یا دوری خارج از اعتدال نسبت به خورشید و داشتن صدها درجه دمای بالای صفر و یا زیر صفر، از نعمت حیات و زیبایی مشابه زمین محروم‌اند.

پویندگان جمال مطلق که در این عالم با جذبات عارفانه عشق، وجه جمیل فرشته عشق را در وجود تعادل یافته خضر طریق رؤیت می‌کنند، با نظاره در مرآت تمام‌نمای چنین انسان کاملی در کمال حیرت، خویشتن را جلوه‌ای کامل از فرشته عشق می‌یابند و در این جایگاه وحدت به بیان قرآنیِ «تَحِیَّتُهُم فِیها سَلام»[11] یکدیگر را در آغوش جان گرفته، از طراوت درود و تحیّت برخوردار می‌سازند.

و این‌چنین، عاشقان دلباختۀ‌ جمال‌ مطلق‌ در عالم وجه نورانی در پی رفع حجب، با نظاره بر وجه جمیل رب در باطن خود، سرمست از جام وحدت ربوبی می‌شوند و به جهت شکرگزاری در حضور پروردگار خویش به اطاعت و عبادت عارفانه قیام می‌نمایند؛ چنان‌که مولای موحدان، علی(ع) در وصف این گروه می‌فرماید: «… همانا گروهی خدا را از روی شکر پرستش می‌کنند و این، عبادت آزادگان است.»[12]

بدین ترتیب، از میان جمع سالکان تنها محبّ صادق است که به عنوان «قائد سابقین»[13] پس از بقا به جمال دلربای رحیمی، چشمانش از فروغ محبوب ربوبی به زیور روحانیِ «عَيْن‌ُاللّه‌»، و زبان‌ حمد و تسبيح‌گويش‌ به‌ زينت‌ رحمانیِ ‌«لِسان‌ُاللّه‌»، و سيمای‌ مصفايش‌ به‌ منقبت‌ آسمانیِ‌ «وَجْه‌ُاللّه‌»[14] نايل‌ شده‌، مظهر اسم رحمان می‌گردد.

بنابراین، حقیقت رحمانیت که در وجود سالکان، مراتب شش‌گانه تکامل را به تحقق رسانده، بر عالم هفتم یعنی عرش رحمانی سلطه یافته، به تدبیر و فیض‌بخشی می‌پردازد؛ «همانا پروردگار شما خدایی است که آسمانها و زمین و آنچه را میان آنها است، در شش روز آفرید. سپس بر عرش استیلا یافته، به تدبیر کار می‌پردازد.»[15]

پی‌نوشت‌ها:

[1]. رعد/22: «وَالَّذين‌َ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْه‌ِ رَبِّهِم‌ْ… أُولئِك‌َ لَهُم‌ْ عُقْبَی‌ الدّ’ارِ؛ و كسانی كه‌ در طلب‌ وجه‌ پروردگارشان‌ صبوری ‌كردند… برای‌ ايشان‌ پایان نیک سرای آخرت است.‌»

[2]. یس/58: «سلام، سخنی است از پروردگار مهربان.»

[3]. قیامت/22-23: «وُجُوه‌ٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَة‌ٌ * اِلی رَبِّها ناظِرَة‌ٌ؛ صورتهایی در آن روز شادند [و] به سوی پروردگارشان می‌نگرند.»

[4]. غرر الحکم و درر الکلم، ص 434، ح 9921، امام علی(ع): «اَلطَّلاقَة‌ُ شيمَة‌ُ الحُرِّ؛ رهيدن‌ [از تعلقات]، خُلق‌ و خوی انسان‌ آزاده‌ است.‌»

[5]. قصص/88: «كُل‌ُّ شَیءٍ هالِك‌ٌ اَلاّ’ وَجْهَه‌ُ.»

[6]. الرحمن/26-27: «كُل‌ُّ مَن‌ْ عَلَيْها فان‌ٍ * وَ يَبْقی وَجْه‌ُ رَبِّك‌َ ذُوالْجَلا’ل‌ِ وَالْاءِكْر’ام‌ِ؛ هركس‌ كه‌ بر آن‌ (كشتی‌) سوار است‌، فانی‌ است‌ و  وجه‌ پروردگار تو كه‌ صاحب‌ جلال‌ و اكرام‌ است‌، باقی‌ می‌باشد.»

[7]. عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ج 1، ص 115، ح 3، امام رضا(ع): «وَجْه‌ُ اللّه‌ِ تَعالی‌ أَنْبِياؤُه‌ُ وَ رُسُلُه‌ُ وَحُجَجُه‌ُ؛ وجه‌ خدای تعالی، پيامبران‌، رسولان‌ و حجتهای‌ او هستند.»

[8]. الفضائل، ابوالفضل شاذان بن جبرئیل قمی، ص 83: «أَنَا وَجْه‌ُ اللّه‌ِ تَعالی‌ فِی‌ السَّمو’ات‌ِ.»

[9]. آل عمران/45: «[عیسی] صاحب وجاهت در دنیا و آخرت و از مقربین است.»

[10]. مریم/33: «وَ السَّلا’م‌ُ عَلَی‌َّ يَوْم‌َ وُلِدْت‌ُ وَ يَوْم‌َ أَمُوت‌ُ وَ يَوْم‌َ أُبْعَث‌ُ حَيّاً.»

[11]. یونس/10: «درودشان در آن (بهشتهای نعمت)، سلام است.»

[12]. غرر الحکم و درر الکلم، ص 198، ح 3934: «إِنَّ قَوْما عَبَدُوا اَللَّهَ سُبْحَانَهُ رَغْبَة فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلتُّجَّارِ، وَ قَوْما عَبَدُوهُ رَهْبَة فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْعَبِيدِ، وَ قَوْما عَبَدُوهُ شُكْرا فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْأَحْرَار؛ همانا گروهی خدای سبحان را از روی میل [به بهشت] می‌پرستند و این، عبادت بازرگانان است و گروهی خدا را از روی ترس [از جهنم] می‌پرستند و این، عبادت بردگان است و گروهی خدا را از روی شکر پرستش می‌کنند و این، عبادت آزادگان است.»

[13]. الفضائل، ص 83، امام علی(ع): «أَنَا قائدُ السابقينَ إلى الجنّة؛ من پیشوا سبقت‌گیرندگان به سوی بهشتم.»

[14]. ر. ک: بحار الانوار، ج 24، ص 192، ح 6: «و قوله «وَ يَبْقى‌ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ» قال الصادق(ع): نحن وجه الله؛ و [اما درباره] کلام خداوند که فرموده: باقی است وجه پروردگارت که صاحب جلال و کرامت می‌باشد، امام صادق(ع) فرمود: ما وجه خداییم.»

[15]. یونس/3: «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ.» با توجه به این آیه و آیاتی نظیر: ملک/3: «لَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا؛ همان [خدایی] که هفت آسمان را طبقه طبقه آفرید.» می‌توان نتیجه گرفت که عالم عرش همان عالم هفتم می‌باشد.

به اشتراک بگذارید
keyboard_arrow_up
error: